بسیاری از کودکانی که تحت آزار جنسی قرار گرفتهاند، هرگز از آن حرف نمیزنند. علائم سوء استفاده جنسی در کودکان شامل تغییرات عاطفی، رفتاری و علائم فیزیکی است. افرادی که از کودکان سوء استفاده جنسی میکنند؛ اغلب اعضای خانواده یا کسانی هستند که شما و فرزندتان او را به خوبی میشناسید.
کودکان به شیوههای مختلف به آزار جنسی واکنش نشان میدهند. نحوه واکنش کودکان به سن، تعداد و شدت آزار، اتفاقاتی که در طول آن حادثه رخ داده و فردی که مسئول آن است؛ بستگی دارد.
ممکن است کودکان به شما نگویند که آزار جنسی را تجربه کردهاند اما علائم فیزیکی و تغییرات در رفتار یا احساسات آنها، میتواند دال بر این قضیه باشد. برخی از کودکان فقط علائم اندکی را نشان میدهند و بعضی اصلاً هیچ نشانهای ندارند.
اگر فرزند شما یک یا چند مورد از علائم را نشان داد، لزوما به این معنی نیست که آزار جنسی را تجربه کرده. رفتار یک فرد ممکن است به دلایل زیادی تغییر کند اما بهتر است که سوء استفاده جنسی را به عنوان یک احتمال در نظر بگیرید.
علائم فیزیکی:
این نشانهها ممکن است در هر فردی که تحت آزار جنسی قرار گرفته (فارغ از سن)، مشاهده شود:
تغییر در احساسات:
تغییرات در رفتار:
تغییراتی که ممکن است در مدرسه یا زندگی اجتماعی شاهد آن باشید:
همه کودکان حق دارند در محیط و مکان امن زندگی کنند و بزرگ شوند. محافظت از کودکان در برابر آزارهای این چنینی به رشد و شکوفایی جامعهای ایمن کمک خواهد کرد.
دکتر زهره کشاورز
پزشک متخصص سلامت باروری - فلوشیپ پزشکی جنسی
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
وقتی فردی پس از سالها، دربارهی تجربهی سوءاستفاده جنسی خود حرف میزند؛ اولین پرسش اطرافیان این است که چرا پس از حادثه یا در همان دوران، راجعبه آن صحبت نکرده. دلایل زیادی برای این موضوع وجود دارد. در این جا به برخی از آنها میپردازیم:
۱- فرد خودش هم نمیدانسته که عمل انجام شده یک نوع سوءاستفاده بوده است
قربانیان جنسی کودک، سالها و حتی دههها پس از وقوع حادثه نمیدانند آنچه رخ داده؛ یک نوع آزار جنسی یا روانی بوده است. در نتیجه سالها طول میکشد تا بفهمند که دقیقا چه اتفاقی افتاده. دلیل دیگر این است که مغز انسان برای محافظت از خود دچار فراموشی میشود. به طوری که فرد گاهی آن اتفاق را به خاطر نمیآورد. ممکن است هنگام بزرگسالی این خاطره یادآوری شود. در مورد کودکان وظیفه بزرگسالان است که علائم تجاوز را تشخیص دهند و وارد عمل شوند.
در موارد آزار جنسی علیه بزرگسالان، قربانی ممکن است باور کند آنچه اتفاق افتاده طبیعی بوده. چه بخواهیم چه نخواهیم، ما در جامعهای زندگی میکنیم که در آن شیوههای خاصی از رفتار جنسی، بهویژه از سوی مردان نسبت به زنان، صرف نظر از تاثیر آنها، نرمال پذیرفته شدهاند. قربانیان چنین آزاری ممکن است سالها از عوارض تروما رنج ببرند، بدون اینکه بدانند منشا علائمشان از کجاست.
۲- تأثیر تروما
سوءاستفاده از هر نوعی باعث آسیب میشود. بسته به نوع تجاوز و مدت زمانی که اتفاق افتاده (از چند دقیقه تا چند دهه) تأثیر آن میتواند شدید و مادامالعمر باشد. برخی از آنها عبارتند از:
این تنها تعدادی از عوارض احتمالی است. قاعدتا کسی که در زندگی روزمره، با یک یا چند مورد از این موارد دست و پنجه نرم میکند؛ نمیتواند به راحتی درباره آن اتفاق حرف بزند.
۳- قربانی در گذشته صحبت کرده ولی کسی به او گوش نداده
این موضوع بسیار رایج است. به خصوص در مواردی که سوءاستفاده طولانی مدت یا مکرر بوده است. بسیاری از افراد تجربیاتی داشتهاند که پس از آن میخواستند صحبت کنند اما باور نشدهاند. معمولا هنگامی که آزارگر متوجه میشود قربانی او را لو داده، فشار را دو چندان میکند یا در بهترین حالت همه چیز را زیر سوال میبرد. موارد بسیار زیادی وجود دارد که در آن کودکی سعی میکند به یکی از اعضای خانواده در مورد آنچه اتفاق افتاده؛ بگوید ولی باور نمیشود. این تقریبا تضمین میکند که آن فرد دوباره صحبت نخواهد کرد.
در مواردی که قربانی (چه بزرگسال باشد چه کودک)، با فرد آزارگر زندگی میکند؛ گفتن موضوع سختتر است. زیرا اگر باور نشود؛ آزارگر برای انتقام، رفتارهای بدتری خواهد داشت. این هم دلیل دیگری است که برخی افراد برای مدت بسیار طولانی حرفی نمیزنند.
۴- شرم و ترس
شرم و ترس، دو واکنش بسیار عادی، پس از چنین حادثهای است. این دو، بیشتر توسط متجاوز برای ترساندن قربانی یا سرزنش او استفاده میشود. تقریبا در هر تجاوزی که تاکنون رخ داده، متجاوز سعی کرده تا قربانی را به نحوی سرزنش کند. در مواردی که فرد کودک یا یک بزرگسال آسیبپذیر است؛ باید علاوه بر آسیب روحی و جسمی، با احساس ترس و شرم از سوی اطرافیان نیز کنار بیاید.
۵- بازخورد
اکثر ما حداقل یک بار در اخبار دیدهایم که یک نفر (به خصوص یک زن)، علنا اعلام کرده که «این شخص از من سواستفاده کرده» اما چیزی که در اخبار نمیبینیم؛ احاطه شدن او توسط پیامهای تهدیدآمیز، تحقیر و آسیب ناشی از مراجعه به پلیس یا مقامات دیگر است. ما معاینات بدنی دلخراش و ترس از مواجه شدن با متجاوز در دادگاه یا بازجویی در ملاعام را نمیبینیم. آن چه که حتی نامرئیتر است؛ واکنش شدید خانوادهی فرد است. این میتواند شامل قضاوت «تقصیر خودت بود!» تا خجالت «احساس میکنم همه به من خیره شدهاند» یا بیتفاوتی «خب که چی!» باشد. در موارد بدتر، شاهد تهدید یا طرد کامل نیز هستیم.
حال میتوانید درک کنید که چرا بسیاری از قربانیان هرگز حرفی نمیزنند. یا اگر این کار را انجام دهند، دههها طول میکشد تا شجاعت لازم را به دست بیاورند. هیچ کس نباید به خاطر بازگو نکردن اتفاقی که برایش افتاده، مورد قضاوت یا محکومیت قرار بگیرد. این که صحت ادعای یک فرد، به دلیل این که سالها درباره آن صحبت نکرده، زیر سوال میرود؛ به دلیل ناآگاهی مردم نسبت به روند آسیب پس از تروماست. این یک شکست بزرگ برای جامعه است که باعث میشود شاهد وقوع بیشتر چنین رخدادهایی باشیم! در واقع هر کسی که توانسته راجعبه این تجربهی تلخ صحبت کند، شایستهی مدال است.
دکتر زهره کشاورز
پزشک متخصص سلامت باروری - فلوشیپ پزشکی جنسی
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی