بسیاری از درمانگران آموزش عمیقی در زمینهی نظریهی دلبستگی ندیدهاند، و کاربران شبکههای اجتماعی هم همینطور.
سبک دلبستگی در واقع چیست؟
دلبستگی، برخلاف برداشت رایج، «سبک رفتاری» نیست؛ بلکه سامانهای زیستی و تکاملی است که تعیین میکند انسانها در شرایط فشار و اضطراب چگونه به دنبال امنیت، نزدیکی و آرامش در روابط خود میگردند.
در کودکی، این نیاز در تمایل کودک برای پناه بردن به مراقب اصلیاش دیده میشود.
در بزرگسالی، زمانی فعال میشود که برای حمایت عاطفی یا اطمینان خاطر به شریک زندگی یا عزیزان خود رو میآوریم.
دلبستگی در اصل، رقص میان جستوجوی امنیت و پاسخدادن به آن است؛ فرآیندی پویا، نه ثابت، و بر پایهی تجربههای زیسته در روابط عاطفی عمیق شکل میگیرد.
در مقابل، «سبکهای دلبستگی» (مثل ایمن، مضطرب، اجتنابی یا آشفته) ابزارهایی پژوهشیاند برای توصیف الگوهای رفتاری هنگام فعال شدن سامانهی دلبستگی.
این دستهبندیها ابزار فهماند، نه هویت فردی.
رفتارهای دلبستگی بسته به شرایط، میزان استرس و کیفیت رابطه تغییر میکنند.
بهعبارت دیگر، دلبستگی یک فرآیند زنده است؛ سبکها فقط میانبُرهای توصیفیاند.
افسانهی «تیپهای ثابت» دلبستگی
در شبکههای اجتماعی، دلبستگی اغلب بهصورت چهار «نوع ثابت» معرفی میشود: مضطرب، اجتنابی، ایمن، و آشفته.
اما پژوهشهای جدید چیز دیگری میگویند: دلبستگی یک ویژگی ثابت شخصیتی نیست، بلکه سیال، وابسته به موقعیت و رابطهمحور است.
ممکن است فردی در یک رابطه احساس امنیت کند اما در رابطهای دیگر خیر. بسته به اینکه شریک عاطفیاش چگونه به او پاسخ میدهد.
باور به اینکه «همیشه یک نوع خاص هستیم» حس درماندگی ایجاد میکند و فرآیندی پیچیده و زنده را به الگویی ایستا و سطحی تبدیل میکند.
اشتباه گرفتن نیازهای طبیعی با مشکل دلبستگی
نیاز به نزدیکی شما را «مضطرب» نمیکند؛ همانطور که نیاز به فضا و استقلال شما را «اجتنابی» نمیسازد.
وقتی شبکههای اجتماعی این نیازهای عادی را با «پرچم قرمز» اشتباه میگیرند، مردم ممکن است از انسان بودن خود شرمگین شوند.
دلبستگی ویژگی فردی نیست که آن را با خود حمل کنید؛ بلکه چیزی است که در تعامل با دیگران شکل میگیرد.
احساس امنیت شما بستگی دارد به اینکه شریکتان چگونه به درخواستهای عاطفی شما پاسخ میدهد.
آنچه در یک رابطه «اجتنابی» به نظر میرسد، ممکن است در رابطهای دیگر با حضور شریک پاسخگو و امن از بین برود.
وقتی دلبستگی را پروژهای فردی میدانیم، اصل ماجرا را از دست میدهیم:
امنیت احساسی ساختهی همکاری دو نفره است.
در اینترنت اغلب توصیههایی سطحی دیده میشود:
«اگر مضطرب هستی، این پیام را بفرست»،
«از افراد اجتنابی فاصله بگیر»،
«فقط با آدمهای ایمن قرار بگذار».
اما دلبستگی مجموعهای از الگوهای عمیق اعتماد، آسیبپذیری، و تنظیم هیجان است.
تغییر در این حوزه با «ترفند» رخ نمیدهد؛ بلکه با تجربههای پیدرپیِ پاسخگویی و اعتمادسازی شکل میگیرد؛ اغلب از طریق درمان یا کار آگاهانه بر رابطه.
نادیده گرفتن فرهنگ و رشد فردی
دلبستگی در فضای مجازی معمولاً جهانی و یکدست فرض میشود، در حالی که فرهنگ و سن نقش مهمی دارند.
هنجارهای مربوط به استقلال یا نزدیکی در جوامع مختلف متفاوتاند.
همچنین الگوهای دلبستگی در طول عمر تغییر میکنند.
بدون این ظرافت، ممکن است رفتاری که در یک فرهنگ سالم است، در فرهنگی دیگر به اشتباه نشانهی ناامنی تلقی شود.
مهمترین واقعیت نادیدهگرفتهشده: قرار عاشقانه دلبستگی نیست
سیستم دلبستگی در روابط سطحی یا آشناییهای اولیه فعال نمیشود.
دلبستگی زمانی شکل میگیرد که رابطهای عاطفی، نزدیک و سرمایهگذاریشده وجود داشته باشد.
در مراحل ابتدایی آشنایی ممکن است فرد اضطراب یا ترجیحاتی نشان دهد، اما این به معنی الگوی دلبستگی نیست.
برچسب زدن به هر قرار اولِ ناموفق بهعنوان «اجتنابی» یا «مضطرب» سوءبرداشت است.
وقتی دلبستگی را به چند هشتگ در شبکههای اجتماعی تقلیل میدهیم، از موضوع اصلی دور میشویم:
ساختن رابطههایی مبتنی بر امنیت، اعتماد و پاسخگویی متقابل.
پس دفعهی بعد که پستی دیدید که کسی را بر اساس «سبک دلبستگی» تشخیص میدهد،
کمی مکث کنید و بپرسید:
چطور میتوانیم با هم احساس امنیت و مراقبت بیشتری ایجاد کنیم؟
آنجاست که رابطهها واقعاً تغییر میکنند.
دکتر زهره کشاورز
منبع