سلامت باروری

آخرین مطالب

روابط زناشویی و سلامت جنسی
چه زمانی طلاق راه‌حل مشکلات زناشویی است؟

چه زمانی طلاق راه‌حل مشکلات زناشویی است؟

گاهی زندگی مشترک به جایی می‌رسد که آدم‌ها نمی‌دانند باید برای بهتر شدن رابطه تلاش کنند یا اینکه جدا شوند. تحقیقات زیادی نشان داده‌اند که ازدواج موفق می‌تواند: سلامت جسمی را بهتر کند. حس شادی و آرامش را افزایش دهد. و یا حتی وضعیت مالی را بهبود بخشد. اما این‌ها تنها زمانی صدق می‌کند که رابطه سالم باشد. اگر رابطه پر از مشاجره، بی‌توجهی، یا تنش‌های تکرارشونده باشد، ازدواج می‌تواند بیشتر آسیب‌زننده باشد تا مفید.   آیا بیشتر مشکلات زناشویی قابل حل هستند؟ بله، به شرطی که:زوجین بتوانند با هم حرف بزنند، مهارت حل مسئله داشته باشند و هر دو بخواهند نگرانی‌های طرف مقابل را بشنوند یا برای بهتر شدن اوضاع تلاش کنند. در این شرایط، خیلی از مشکلات قابل حل‌ هستند.   چه زمانی باید روی ازدواج کار کرد؟ اگر مشکل شما ناشی از:ناتوانی در صحبت آرام و مؤثر، حساسیت‌های عاطفی یا نداشتن مهارت حل مشکل باشد، با کمک یک درمانگر خوب می‌توان رابطه را بهبود داد. بسیاری از زوج‌ها بعد از یاد گرفتن مهارت‌های ارتباطی، رابطه‌شان را به شکل چشمگیری بهتر می‌کنند. وقتی پای بچه‌ها در میان استبچه‌هایی که طلاق والدین را تجربه می‌کنند، در آینده بیشتر احتمال دارد ازدواج را چیزی ناپایدار ببینند. اما این موضوع حد و مرز دارد. اگر شرایطی مانند: خشونت خانگی، خیانت‌های تکراری، اعتیادهای مخرب، بی‌صداقتی شدید یا نابسامانی مالی خطرناک وجود داشته باشد، ماندن در رابطه می‌تواند آسیب بیشتری ایجاد کند.   وقتی فرزندی وجود نداشته باشد، تصمیم‌گیری آسان‌تر می‌شود. اگر یکی از طرفین هیچ تمایلی به حل مشکلات نداشته باشد یا رفتارهای آزاردهنده‌اش را تغییر ندهد، ترک رابطه می‌تواند منطقی‌تر باشد. به‌طور کلی، مراقب این ۳ مورد باشید: اعتیاد خیانت خشم کنترل‌نشده اگر این موارد تکراری و تغییرناپذیر باشند، ازدواج عملاً از مسیر اصلی خارج شده است.   آیا ممکن است طلاق به نفع هر دو طرف باشد؟بله. گاهی طلاق واقعاً یک راه‌حل «برد-برد» است؛ به‌ویژه وقتی زوجین از ابتدا در موضوعات مهم با هم ناسازگار بوده‌اند. مثلاً: یکی عاشق زندگی شهری است و دیگری می‌خواهد به زادگاه کوچک خود برگردد. یکی به دین و معنویت اهمیت زیادی می‌دهد و دیگری آن را بی‌معنی می‌داند. یکی می‌خواهد بچه‌های زیادی داشته باشد و دیگری اصلاً نمی‌خواهد والد شود. یکی نیاز جنسی بالایی دارد و دیگری میل بسیار کمی دارد. در چنین مواردی، ادامه رابطه فقط فرساینده است و جدایی می‌تواند آرامش بیشتری ایجاد کند. ازدواج نیاز به مراقبت، مهارت، و توجه دائمی دارد. برخی رفتارها مثل خشونت، خیانت، اعتیاد یا بی‌احترامی‌های تکراری،‌ قابل‌قبول نیستند. اگر زوجین مایل به رشد و حل مسئله باشند، بسیاری از مشکلات قابل حل‌اند. اما گاهی تفاوت‌ها آن‌قدر بزرگ هستند که جدایی برای هر دو طرف بهترین و سالم‌ترین انتخاب ممکن است. گاهی رها کردن مسئله به دست زمان، بی‌تفاوت بودن، اهمیت ندادن به نظر دیگران یا نگاه منفی به مشاوره، باعث می‌شود از راه‌حل‌های درست و علمی دور بمانید و به توصیه‌های غیرتخصصی اطرافیان تکیه کنید. بهتر است پیش از آن‌که روابط و زندگی‌تان به بن‌بست برسد، از یک مشاور متخصص کمک بگیرید.   دکتر زهره کشاورزمنبع
ادامه مطلب »
۲۴ آبان ۱۴۰۴
بیماری‌ها و سرطان
نقش تعداد شرکای جنسی در احتمال ابتلا به بیماری‌های جنسی

نقش تعداد شرکای جنسی در احتمال ابتلا به بیماری‌های جنسی

پژوهشی در دانشگاه میشیگان نشان داده است که داشتن چند شریک جنسی، می‌تواند خطر ابتلا به بیماری‌های مقاربتی را افزایش دهد. این تحقیق روی ۴۶۷ زن انجام شد. هدف مطالعه این بود که بررسی کند چه رفتارهایی باعث می‌شود احتمال ابتلا به بیماری‌های مقاربتی (مثل کلامیدیا، زگیل تناسلی، تبخال تناسلی، سوزاک، سفلیس و تریکوموناسیس) بیشتر شود.   یافته‌های اصلیحدود ۱۲ درصد از شرکت‌کنندگان در طول ۳/۵ سال تحصیل در دانشگاه دست‌کم به یکی از این بیماری‌ها مبتلا شده بودند. شروع رابطه جنسی در سن پایین‌ و داشتن روابط غیرجدی یا تصادفی هم با خطر بیشتر همراه بود. زنانی که ۵ شریک جنسی یا بیشتر داشتند، حدود ۸ برابر بیشتر از کسانی که فقط یک شریک داشتند؛ دچار بیماری مقاربتی شده بودند. تنها ۲۳ درصد از زنان همیشه از کاندوم استفاده می‌کردند؛ بقیه یا گاهی استفاده می‌کردند یا اصلا. جزئیات جالب‌تر از داده‌ها:میانگین سن اولین رابطه جنسی حدود ۱۷ سال و نیم بود. در میان انواع بیماری‌ها، عفونت کلامیدیا (۶.۳٪) و زگیل تناسلی (۵.۲٪) شایع‌تر از بقیه بودند. همچنین زنانی که نتیجه‌ی آزمایش پاپ‌اسمیرشان غیرطبیعی بود، بسیار بیشتر از بقیه سابقه‌ی ابتلا به یکی از این بیماری‌ها را داشتند. جالب است بدانید زنانی که همیشه از کاندوم استفاده می‌کردند، کمترین میزان ابتلا (حدود ۷٪) را داشتند. اما کسانی که فقط "گاهی" از آن استفاده می‌کردند، حتی بیشتر از افرادی که هرگز استفاده نمی‌کردند به بیماری مقاربتی مبتلا شده بودند. پژوهشگران احتمال می‌دهند افرادی که به‌ندرت از کاندوم استفاده می‌کنند، در شرایط پرخطرتر از آن استفاده کرده‌اند.سایر عوامل رفتاری نیز دخیل بوده است. نتیجه‌گیریبه‌طور خلاصه، هرچه تعداد شرکای جنسی بیشتر باشد، خطر ابتلا به بیماری‌های مقاربتی هم بیشتر می‌شود.همچنین شروع رابطه در سن پایین و روابط تصادفی می‌تواند احتمال ابتلا را بالا ببرد، هرچند این دو به اندازه تعداد شریک‌ها تأثیرگذار نیستند. این مطالعه همچنین نشان می‌دهد که بسیاری از جوانان، به‌ویژه دختران دانشجو، هنوز در استفاده مداوم از روش‌های پیشگیری مثل کاندوم سهل‌انگاری می‌کنند. پژوهشگران پیشنهاد می‌کنند که برنامه‌های آموزشی در دانشگاه‌ها و مدارس، نه فقط اطلاعات پزشکی بلکه راه‌های واقعی برای تغییر رفتارهای پرخطر را آموزش دهند؛ مثلاً چطور درباره‌ی رابطه ایمن صحبت کنیم، چطور در تصمیم‌گیری‌های جنسی مسئولانه‌تر باشیم، و چطور از خود و شریک‌مان محافظت کنیم.   دکتر زهره کشاورزمنبع
ادامه مطلب »
۱۹ آبان ۱۴۰۴
روابط زناشویی و سلامت جنسی
میانگین اختلاف سنی روابط عاشقانه در سراسر جهان چقدر است؟

میانگین اختلاف سنی روابط عاشقانه در سراسر جهان چقدر است؟

داده‌های مربوط به اختلاف سنی میان زوج‌ها، از ۱۳۰ کشور مورد بررسی قرار گرفته است. میانگین جهانی اختلاف سنی زوجین، در روابط عاشقانه، ۴/۲ سال است. تفاوت‌ چشمگیری میان کشورهای مختلف، از نظر میزان این فاصله سنی وجود دارد. در سال‌های اخیر، مطالعات متعددی درباره‌ی روان‌شناسی «روابط با اختلاف سنی زیاد» انجام شده است. برای مثال، پژوهش‌ها نشان داده‌اند که هرچه سن افراد بالاتر می‌رود، در صورت شروع یک رابطه جدید، تمایل بیشتری به داشتن شریک جوان‌تر پیدا می‌کنند؛ جالب اینکه این تمایل در مردان به‌مراتب قوی‌تر از زنان است. نتایج نشان داد در روابط با فاصله سنی زیاد، معمولاً شریک مسن‌تر احساس رضایت بیشتری از رابطه دارد. این پدیده به‌ویژه زمانی بارزتر است که فرد مسن‌تر مرد باشد. در یک مطالعه دیگر هم نشان داده شد مردان در ازدواج با زنان جوان‌تر، رضایت بیشتری دارند و در ازدواج با زنان مسن‌تر، رضایت کمتری تجربه می‌کنند. جالب آن‌که زنان نیز همین الگو را نشان می‌دهند: آنان در ازدواج با مردان جوان‌تر رضایت بیشتری دارند و در ازدواج با مردان مسن‌تر رضایت کمتری. اما پرسش مهمی که مطرح می‌شود این است که میانگین واقعی اختلاف سنی روابط، در سطح جهان چقدر است؟ نتیجه‌ی اصلی این پژوهش نشان داد که در سراسر جهان، مردان به‌طور میانگین ۴/۲ سال از شریک‌ عاطفی زن خود بزرگ‌ترند. با این حال، تفاوت‌ قابل توجهی بین مناطق مختلف جهان وجود دارد: آمریکای شمالی: میانگین اختلاف سنی ۲/۲ سال اروپا: ۲/۷ سال آمریکای لاتین و کارائیب: ۳/۶ سال آسیا و اقیانوسیه: ۴ سال خاورمیانه و شمال آفریقا: ۶/۱ سال آفریقای سیاه‌پوستان (زیر صحرای آفریقا): ۸/۷ سال به‌طور کلی، کشورهایی که از درآمد و سطح آموزش بالاتری برخوردارند، تمایل دارند اختلاف سنی کمتری در روابط خود داشته باشند. در مقابل، کشورهایی که نابرابری میان زنان و مردان بیشتر است، اختلاف سنی در روابط نیز بالاتر است.   دکتر زهره کشاورزمنبع یکمنبع دو  
ادامه مطلب »
۰۳ آبان ۱۴۰۴
سلامت جنسی و روان
۴ جمله‌ای که هرگز نباید به شریک عاطفی خود بگویید

۴ جمله‌ای که هرگز نباید به شریک عاطفی خود بگویید

یکی از بهترین احساس‌های دنیا این است که بدانی کسی پشتت ایستاده است. وقتی روزهای سختی را می‌گذرانیم، آگاهی از اینکه می‌توانیم به شریک زندگی‌مان تکیه کنیم، آرامش و اطمینان زیادی می‌دهد.اما گاهی ذهن یا حالمان در وضعیت درستی نیست و نمی‌توانیم همان‌قدر که باید، از او حمایت کنیم. شاید حتی در برابرش دیوار بکشیم یا واکنش تندی نشان دهیم و همین باعث ایجاد فاصله‌ی عاطفی شود. فاصله‌ای که ممکن است در نحوه‌ی پاسخ دادنمان به نیازهای عاطفی او آشکار شود. در ادامه، چهار جمله‌ی رایج اما آسیب‌زا را می‌خوانید که ممکن است ناخواسته شریک زندگی‌تان را از شما دور کند، همراه با راهکارهایی برای جایگزین کردن آن‌ها با پاسخ‌هایی سالم‌تر و همدلانه‌تر.   ۱. «زندگی همینه دیگه» وقتی چنین جمله‌ای می‌گوییم، معمولاً نمی‌خواهیم ناراحتی طرف مقابل را نادیده بگیریم، اما در عمل همین اتفاق می‌افتد.درست است که بسیاری از اتفاق‌های زندگی از کنترل ما خارج‌اند، اما شریک شما در آن لحظه دنبال همدلی است، نه فلسفه‌ بافی درباره‌ی واقعیت زندگی.جمله‌ی «زندگی همینه» احساسی را منتقل می‌کند که انگار مشکل او بی‌اهمیت یا پیش‌پاافتاده است و باید سریع از آن بگذرد. درحالی‌که او فقط می‌خواهد شنیده و درک شود. یکی از مهارت‌های مهم در روابط سالم، پاسخ دادن به درخواست‌های عاطفی است. یعنی وقتی شریک‌تان سعی می‌کند توجه یا حمایت شما را جلب کند، با گرمی و پذیرش پاسخ دهید. تحقیقی در سال ۲۰۱۵ در Journal of Family Psychotherapy نشان داد زوج‌هایی که قبل از بروز اختلاف، ارتباط عاطفی عمیق‌تری برقرار کرده بودند، بهتر از دیگران می‌توانستند تعارض‌ها را حل کنند. بنابراین به‌جای اینکه واقعیت را در صورت شریک‌تان بکوبید، فقط حاضر باشید. بگویید: «اگه دوست داری، من اینجام تا حرف بزنیم.»یا«می‌خوای فقط گوش بدم یا کمکی هم ازم برمیاد؟» ایجاد ارتباط عاطفی همیشه باید قبل از حل مسئله باشد.   ۲. «نمی‌دونم چی باید بگم» این جمله معمولاً زمانی گفته می‌شود که احساس درماندگی یا دفاعی بودن داریم؛ به‌ویژه در میان مردان. ممکن است احساس کنیم شریک‌مان از ما انتظار دارد همه‌چیز را درست کنیم و چون نمی‌دانیم چه باید بگوییم، به‌طور ناخودآگاه از گفت‌وگو فرار می‌کنیم.اما این جمله به گوش طرف مقابل سرد و بی‌تفاوت می‌رسد. به‌جای آن، می‌توانید بگویید: «الان مطمئن نیستم چطور باید جواب بدم، ولی می‌خوام حست رو بفهمم.»یا«بذار کمی فکر کنم تا بهتر حرف‌هات رو درک کنم.» وقتی شریک‌تان موضوعی را مطرح می‌کند که شما هم در آن نقشی دارید، مهم است بخشی از مسئولیت را بپذیرید. یادتان باشد شما در یک تیم هستید. مقابل مشکل، نه مقابل هم.   ۳. «اون مشکل توئه، نه من» در نگاه اول ممکن است این جمله نوعی مرزبندی سالم به نظر برسد، اما در واقع دیواری عاطفی می‌سازد.درست است که نباید همه‌ی مشکلات شریک‌تان را شخصاً به دوش بکشید، اما مرزگذاری با بی‌تفاوتی فرق دارد. این جمله فقط این پیام را منتقل می‌کند که «تنهایی، خودت حلش کن.» گاهی تمایل به استقلال بیش از حد باعث می‌شود از حمایت کردن بترسیم. اما هیچ رابطه‌ای بدون حمایت متقابل عاطفی دوام نمی‌آورد. عشق واقعی فقط برای زمان‌های خوب نیست. به‌جایش بگویید: «می‌دونم این موضوع اذیتت کرده، چطور می‌تونم کنارت باشم؟»یا«با هم حلش می‌کنیم.» رابطه یعنی "ما در برابر مشکل”، نه "من در برابر تو."   ۴. «این‌که چیزی نیست» شاید برای شما موضوع کوچکی باشد، اما برای او مهم است. وقتی می‌گویید «چیزی نیست»، در واقع احساساتش را بی‌ارزش می‌کنید.حمایت عاطفی واقعی از کنجکاوی نسبت به دنیای درونی او شروع می‌شود. بپرسید چرا این مسئله برایش مهم است و چه چیزی باعث ناراحتی‌اش شده. می‌توانید بگویید: «می‌فهمم که ناراحتت کرده، می‌تونی برام توضیح بدی دقیقاً چی اذیتت کرده؟»یا«برام بگو چی شده، می‌خوام بهتر بفهمم.» شریک‌تان برای احساس امنیت فقط نیاز دارد بداند که شما کنارش هستید، قضاوتش نمی‌کنید و برای احساساتش اهمیت قائلید. حتی اگر کاملاً درکش نکنید. رشد عاطفی در رابطه از خودآگاهی شروع می‌شود: اینکه بفهمید چرا گاهی از نزدیکی عاطفی فاصله می‌گیرید.با تمرین همدلی و پذیرش دیدگاه‌های متفاوت، نه‌تنها شریک بهتری می‌شوید، بلکه انسان پخته‌تری نیز خواهید شد.   دکتر زهره کشاورزمنبع
ادامه مطلب »
۲۸ مهر ۱۴۰۴
سلامت جنسی و روان
باورهای نادرست در مورد انواع سبک دلبستگی

باورهای نادرست در مورد انواع سبک دلبستگی

بسیاری از درمانگران آموزش عمیقی در زمینه‌ی نظریه‌ی دلبستگی ندیده‌اند، و کاربران شبکه‌های اجتماعی هم همین‌طور. سبک دلبستگی در واقع چیست؟دلبستگی، برخلاف برداشت رایج، «سبک رفتاری» نیست؛ بلکه سامانه‌ای زیستی و تکاملی است که تعیین می‌کند انسان‌ها در شرایط فشار و اضطراب چگونه به دنبال امنیت، نزدیکی و آرامش در روابط خود می‌گردند. در کودکی، این نیاز در تمایل کودک برای پناه بردن به مراقب اصلی‌اش دیده می‌شود.در بزرگسالی، زمانی فعال می‌شود که برای حمایت عاطفی یا اطمینان خاطر به شریک زندگی یا عزیزان خود رو می‌آوریم.دلبستگی در اصل، رقص میان جست‌وجوی امنیت و پاسخ‌دادن به آن است؛ فرآیندی پویا، نه ثابت، و بر پایه‌ی تجربه‌های زیسته در روابط عاطفی عمیق شکل می‌گیرد. در مقابل، «سبک‌های دلبستگی» (مثل ایمن، مضطرب، اجتنابی یا آشفته) ابزارهایی پژوهشی‌اند برای توصیف الگوهای رفتاری هنگام فعال شدن سامانه‌ی دلبستگی.این دسته‌بندی‌ها ابزار فهم‌اند، نه هویت فردی. رفتارهای دلبستگی بسته به شرایط، میزان استرس و کیفیت رابطه تغییر می‌کنند.به‌عبارت دیگر، دلبستگی یک فرآیند زنده است؛ سبک‌ها فقط میان‌بُرهای توصیفی‌اند. افسانه‌ی «تیپ‌های ثابت» دلبستگیدر شبکه‌های اجتماعی، دلبستگی اغلب به‌صورت چهار «نوع ثابت» معرفی می‌شود: مضطرب، اجتنابی، ایمن، و آشفته.اما پژوهش‌های جدید چیز دیگری می‌گویند: دلبستگی یک ویژگی ثابت شخصیتی نیست، بلکه سیال، وابسته به موقعیت و رابطه‌محور است. ممکن است فردی در یک رابطه احساس امنیت کند اما در رابطه‌ای دیگر خیر. بسته به اینکه شریک عاطفی‌اش چگونه به او پاسخ می‌دهد.باور به اینکه «همیشه یک نوع خاص هستیم» حس درماندگی ایجاد می‌کند و فرآیندی پیچیده و زنده را به الگویی ایستا و سطحی تبدیل می‌کند. اشتباه گرفتن نیازهای طبیعی با مشکل دلبستگینیاز به نزدیکی شما را «مضطرب» نمی‌کند؛ همان‌طور که نیاز به فضا و استقلال شما را «اجتنابی» نمی‌سازد.وقتی شبکه‌های اجتماعی این نیازهای عادی را با «پرچم قرمز» اشتباه می‌گیرند، مردم ممکن است از انسان بودن خود شرمگین شوند. دلبستگی ویژگی فردی نیست که آن را با خود حمل کنید؛ بلکه چیزی است که در تعامل با دیگران شکل می‌گیرد.احساس امنیت شما بستگی دارد به اینکه شریک‌تان چگونه به درخواست‌های عاطفی شما پاسخ می‌دهد.آنچه در یک رابطه «اجتنابی» به نظر می‌رسد، ممکن است در رابطه‌ای دیگر با حضور شریک پاسخ‌گو و امن از بین برود.وقتی دلبستگی را پروژه‌ای فردی می‌دانیم، اصل ماجرا را از دست می‌دهیم:امنیت احساسی ساخته‌ی همکاری دو نفره است. در اینترنت اغلب توصیه‌هایی سطحی دیده می‌شود:«اگر مضطرب هستی، این پیام را بفرست»،«از افراد اجتنابی فاصله بگیر»،«فقط با آدم‌های ایمن قرار بگذار».اما دلبستگی مجموعه‌ای از الگوهای عمیق اعتماد، آسیب‌پذیری، و تنظیم هیجان است.تغییر در این حوزه با «ترفند» رخ نمی‌دهد؛ بلکه با تجربه‌های پی‌درپیِ پاسخ‌گویی و اعتمادسازی شکل می‌گیرد؛ اغلب از طریق درمان یا کار آگاهانه بر رابطه. نادیده گرفتن فرهنگ و رشد فردیدلبستگی در فضای مجازی معمولاً جهانی و یک‌دست فرض می‌شود، در حالی که فرهنگ و سن نقش مهمی دارند.هنجارهای مربوط به استقلال یا نزدیکی در جوامع مختلف متفاوت‌اند.همچنین الگوهای دلبستگی در طول عمر تغییر می‌کنند.بدون این ظرافت، ممکن است رفتاری که در یک فرهنگ سالم است، در فرهنگی دیگر به اشتباه نشانه‌ی ناامنی تلقی شود. مهم‌ترین واقعیت نادیده‌گرفته‌شده: قرار عاشقانه دلبستگی نیستسیستم دلبستگی در روابط سطحی یا آشنایی‌های اولیه فعال نمی‌شود.دلبستگی زمانی شکل می‌گیرد که رابطه‌ای عاطفی، نزدیک و سرمایه‌گذاری‌شده وجود داشته باشد.در مراحل ابتدایی آشنایی ممکن است فرد اضطراب یا ترجیحاتی نشان دهد، اما این به معنی الگوی دلبستگی نیست.برچسب زدن به هر قرار اولِ ناموفق به‌عنوان «اجتنابی» یا «مضطرب» سوءبرداشت است. وقتی دلبستگی را به چند هشتگ در شبکه‌های اجتماعی تقلیل می‌دهیم، از موضوع اصلی دور می‌شویم:ساختن رابطه‌هایی مبتنی بر امنیت، اعتماد و پاسخ‌گویی متقابل.پس دفعه‌ی بعد که پستی دیدید که کسی را بر اساس «سبک دلبستگی» تشخیص می‌دهد،کمی مکث کنید و بپرسید:چطور می‌توانیم با هم احساس امنیت و مراقبت بیشتری ایجاد کنیم؟آن‌جاست که رابطه‌ها واقعاً تغییر می‌کنند.   دکتر زهره کشاورزمنبع
ادامه مطلب »
۲۲ مهر ۱۴۰۴
روابط زناشویی و سلامت جنسی
آیا رابطه جنسی پیش از ازدواج به کیفیت زندگی مشترک کمک می‌کند یا آسیب می‌زند؟

آیا رابطه جنسی پیش از ازدواج به کیفیت زندگی مشترک کمک می‌کند یا آسیب می‌زند؟

بحث درباره رابطه جنسی پیش از ازدواج یکی از موضوعات پرچالش در مطالعات خانواده و ازدواج است. برخی معتقدند بدون تجربه جنسی، ازدواج پرریسک خواهد بود، در حالی که عده‌ای دیگر این تجربه را عامل ایجاد مشکلات و کاهش کیفیت زندگی مشترک می‌دانند. پژوهش‌های بین‌المللی در سال‌های اخیر یافته‌های مهمی را در این زمینه ارائه کرده‌اند. ۱.⁠ ⁠تعداد شرکای جنسی و ریسک طلاقتحلیل‌های آماری نشان می‌دهد افرادی که پیش از ازدواج چند شریک جنسی داشته‌اند، با ریسک بالاتر طلاق و ناپایداری ازدواج مواجه‌اند. در مقابل، کسانی که تنها شریک جنسی پیش از ازدواج‌شان همسر آینده بوده، اثر منفی معناداری تجربه نکرده‌اند. حتی در برخی مطالعات این گروه رضایت زناشویی و صمیمیت عاطفی بیشتری نشان داده‌اند. ۲.⁠ ⁠زمان شروع رابطهکیفیت زندگی مشترک به زمان و شرایط شروع رابطه جنسی هم وابسته است. زوج‌هایی که «خیلی زود» و پیش از شکل‌گیری شناخت و تعهد، رابطه جنسی را آغاز کرده‌اند، در بلندمدت ثبات و کیفیت پایین‌تری داشته‌اند. اما وقتی رابطه جنسی پس از شکل‌گیری اعتماد، شناخت و تصمیم به تعهد آغاز می‌شود حتی اگر پیش از عقد رسمی باشد، کیفیت و پایداری ازدواج بالاتر گزارش شده است. ۳.⁠ ⁠آیا برای رابطه جنسی موفق نیاز به تجربه پیش از ازدواج است؟پرسش کلیدی بسیاری از جوانان این است که: «برای داشتن رابطه جنسی خوب در ازدواج، آیا باید تجربه قبلی داشت؟»تحقیقات پاسخ منفی می‌دهند. آموزش، گفت‌وگو و مشاوره پیش از ازدواج می‌تواند همان کارکرد تجربه را فراهم کند و حتی اثرات مثبت‌تری داشته باشد.یک متاآنالیز بزرگ روی ۱۱۷ مطالعه نشان داد که آموزش‌های رابطه و ازدواج (Marriage and Relationship Education) مهارت‌های ارتباطی و کیفیت زندگی مشترک را به طور معناداری بهبود می‌دهد. مطالعات داخلی در ایران نیز نشان داده‌اند که آموزش مهارت‌های جنسی و گفت‌وگوهای پیش از ازدواج، رضایت جنسی و زناشویی را در سال‌های ابتدایی زندگی مشترک افزایش می‌دهد. ۴.⁠ ⁠عوامل کلیدی در کیفیت زندگی مشترکیافته‌های پژوهشی بارها تأکید کرده‌اند که عوامل بنیادین دیگری همچون گفت‌وگو، احترام متقابل، هم‌سویی ارزشی و تعهد نقش اصلی را در رضایت زناشویی دارند. تجربه جنسی پیش از ازدواج، اگر با بیش از یک شریک باشد یا بدون شناخت و تعهد اتفاق بیفتد، به احتمال زیاد ریسک‌های بیشتری ایجاد می‌کند. اما وقتی تنها شریک جنسی همان همسر آینده باشد، اثر منفی جدی مشاهده نمی‌شود؛ حتی می‌تواند در صورت همراهی با آموزش و گفت‌وگو، رضایت و صمیمیت بیشتری ایجاد کند. جمع‌بندیچند شریک جنسی قبل از ازدواج → ریسک بالاتر طلاق و ناپایداری.شروع خیلی زود بدون شناخت/تعهد → کیفیت پایین‌تر رابطه.تجربه جنسی فقط با همسر آینده → اثر منفی ندارد؛ گاهی اثر مثبت دارد.آموزش و گفت‌وگو → کلید رضایت جنسی و زناشویی، بدون نیاز به تجربه قبلی.با توجه به شرایط فرهنگی ایران، پژوهش‌هایی که دقیقاً سناریوی «رابطه جنسی فقط با همسر آینده پیش از ازدواج» را بررسی کنند محدودند. اما شواهد موجود نشان می‌دهد تمرکز بر آموزش، شناخت و مشاوره پیش از ازدواج می‌تواند جایگزینی امن و اثربخش برای تجربه جنسی پیش از ازدواج باشد و به کیفیت زندگی مشترک کمک کند.   دکتر زهره کشاورز
ادامه مطلب »
۱۱ مهر ۱۴۰۴
روابط زناشویی و سلامت جنسی
چطور بی‌مسئولیتی در انجام کارهای روزمره به رابطه‌ی جنسی ناموفق منجر می‌شود؟

چطور بی‌مسئولیتی در انجام کارهای روزمره به رابطه‌ی جنسی ناموفق منجر می‌شود؟

در انتخاب پارتنر، بسیاری از ما به ویژگی‌هایی مثل علایق مشترک، ظاهر، تحصیلات، یا حتی سبک موسیقی و فیلم محبوب توجه می‌کنیم؛ اما یکی از فاکتورهای حیاتی که اغلب نادیده گرفته می‌شود، کیفیت و نحوه‌ی انجام کارهای روزمره است. این مسئله چیزی نیست که فقط به سبک زندگی مربوط شود؛ بلکه به عمیق‌ترین لایه‌های مسئولیت‌پذیری، احترام متقابل، و سلامت روانی در رابطه بازمی‌گردد.   روتین‌ها مهم هستندواقعیت این است که در بلندمدت، رابطه‌ی شما با شریک‌تان بیشتر بر پایه‌ی زندگی روزمره شکل می‌گیرد تا لحظات رمانتیک یا ماجراجویانه. به بیان ساده‌تر، شما با انتخاب یک پارتنر، دارید تصمیم می‌گیرید با شیوه‌ی او در شستن ظرف‌ها، تا کردن لباس‌ها، مدیریت خرید خانه، و حتی گذاشتن کفش‌ها پشت در زندگی کنید. تصور کنید بعد از یک سفر طولانی به خانه برمی‌گردید و قرار است با هم وسایل را جمع و جور کنید. پارتنرتان لباس‌ها را بدون تا کردن و به‌صورت مچاله در کشو پرت می‌کند. یا وقتی شما مشغول درست کردن غذا هستید، از او می‌خواهید لباس‌ها را در ماشین بیندازد، اما, بدون تفکیک لباس‌های سفید و رنگی همه را با هم می‌شوید. یا برعکس: شاید شما اهمیتی نمی‌دهید اگر ظرف‌ها چند روز در سینک بمانند، اما پارتنرتان نتواند بخوابد مگر اینکه همه‌ی ظرف‌ها شسته شده باشند. منتال لود (Mental Load)؛ بار ذهنی نادیده گرفته‌شدهاین‌ها فقط تفاوت‌های سبک زندگی نیستند؛ بلکه نوعی از منتال لود (Mental Load) یا «بار ذهنی» هستند. باری که معمولا یک نفر در رابطه به دوش می‌کشد، چون دیگری یا نمی‌بیند، یا نمی‌خواهد ببیند. در یکی از ویدیوهای منتشرشده در شبکه‌های اجتماعی، زنی تعریف می‌کرد که همسرش به جای کرم ضدآفتاب ۱۵ دلاری مخصوص بچه‌ها، از مرطوب‌کننده‌ی ۱۲۵ دلاری او استفاده کرده و وقتی با اعتراض مواجه شده، گفته: "همه کرم‌هات شبیه‌همن، اشتباهی شد." و در پاسخ به اینکه چرا روی بسته رو نخوانده، گفته: "نخوندم!" به همین سادگی. اما این «سادگی» در واقع یک نوع عدم مسئولیت‌پذیری است که گاهی در لفافه‌ای از شوخی، نادانی یا حتی بی‌خیالی پیچیده می‌شود، درحالی‌که در واقع یک بازی روانی است.   من کمک می‌کنم، اما نه هر جور که تو بگیخیلی از افراد در رابطه می‌گویند: "من کمک می‌کنم" — اما این کمک نه مسئولانه است، نه باکیفیت، و نه از سر احترام. وقتی به کیفیت پایین کار باعث اعتراض می‌شود، طرف مقابل ناراحت می‌شود و می‌گوید: «هیچ وقت برات کافی نیستم!» بعضی‌ها حتی عمداً کاری را اشتباه انجام می‌دهند تا در آینده دیگر آن کار به آن‌ها سپرده نشود. این رفتارها خسته‌کننده‌اند، انرژی روانی را می‌بلعند و به‌تدریج اعتماد و صمیمیت را در رابطه از بین می‌برند.   این یک خشونت خاموش استهر جا که یکی از طرفین رابطه، عمداً یا ناآگاهانه، از زیر بار مسئولیت شانه خالی می‌کند و تمام فشارهای ذهنی و اجرایی زندگی روزمره را به دوش دیگری می‌اندازد، با نوعی از خشونت خاموش روبه‌رو هستیم. خشونتی که نه فریاد دارد و نه ضرب، اما در سکوت، ذهن و روان را فرسوده می‌کند.   پیشگیری بهتر از درمان استبه‌جای اینکه در آغاز رابطه فقط درباره‌ی رنگ مورد علاقه، مقصد سفر رویاها یا فیلم محبوب صحبت کنیم، لازم است راجع به این مسائل عادی و واقعی حرف بزنیم: چطور کارهای خانه را تقسیم می‌کنیم؟ چقدر به کیفیت انجام کارها اهمیت می‌دهیم؟ آیا حاضریم از اشتباهات یاد بگیریم؟ چقدر مسئولیت‌پذیری در ما نهادینه شده؟ اگر در همان مراحل اولیه‌ی رابطه متوجه شدید که طرف مقابل علاقه‌ای به حرف زدن در این زمینه‌ها ندارد، این یک علامت هشدار است. کسی که حاضر نیست درباره‌ی مسئولیت‌های زندگی روزمره حرف بزند، معمولاً در عمل هم علاقه‌ای به انجام آن‌ها نخواهد داشت.   یادگیری ممکن است، بی‌تفاوتی نههیچ‌کس کامل نیست. همه‌ ما در بعضی چیزها ضعف داریم و می‌توانیم با کمک و راهنمایی، بهتر شویم. اما چیزی که مهم است، تمایل به یادگیری، توجه و تلاش است.اگر کسی به شما می‌گوید بلد نیست، اما تلاش می‌کند یاد بگیرد، این قابل درک و پذیرش است. اما اگر کسی از همان ابتدا خود را کنار می‌کشد یا کیفیت پایین کار را به عنوان «شوخی» یا «بی‌اهمیتی» جلوه می‌دهد، بدانید که این مسئله به‌مرور فرساینده می‌شود. این الگوی شانه خالی کردن از مسئولیت فقط محدود به ظرف شستن یا تا کردن لباس‌ها نیست؛ بلکه مستقیماً وارد بخش صمیمی رابطه، یعنی رابطه‌ی جنسی هم می‌شود. وقتی یکی از طرفین بار ذهنی و عملی روزمره را به دوش می‌کشد، انرژی روانی و جسمی او تحلیل می‌رود و دیگر فضایی برای لذت و نزدیکی باقی نمی‌ماند. از طرف دیگر، بی‌توجهی و بی‌مسئولیتی در کارهای ساده‌ی خانه، پیامی پنهان به شریک می‌فرستد: «نیازها و احساساتت برای من اولویت ندارند.» همین پیام، به‌طور ناخودآگاه به اتاق خواب هم منتقل می‌شود. نتیجه‌اش رابطه‌ای جنسی است که نه بر پایه‌ی اعتماد و احترام، بلکه در بستر خستگی، دلخوری و نارضایتی شکل می‌گیرد. به همین دلیل است که مسئولیت‌پذیری در کارهای روزمره، به‌طور مستقیم کیفیت صمیمیت و رضایت جنسی را تعیین می‌کند.   حرف بزنید. زیاد حرف بزنیداگر هنوز شرایط زندگی مشترک را ندارید، حداقل راجع به این مسائل زیاد حرف بزنید. درباره‌ی سبک زندگی، نوع انجام کارها، کیفیت، انتظارات و مسئولیت‌پذیری. این گفت‌وگوها مهم‌تر از علاقه‌ی مشترک به یک غذای خاص یا موسیقی محبوب‌اند.در واقع همین‌ها هستند که پایه‌های واقعی یک رابطه‌ی سالم و پایدار را می‌سازند.   دکتر زهره کشاورز
ادامه مطلب »
۰۷ مهر ۱۴۰۴
بیماری‌های مقاربتی
چرا قبل از رابطه‌ی جنسی با فرد جدید باید آزمایش بدهیم؟

چرا قبل از رابطه‌ی جنسی با فرد جدید باید آزمایش بدهیم؟

رابطه‌ی جنسی می‌تواند یکی از لذت‌بخش‌ترین و صمیمی‌ترین تجربه‌های انسانی باشد، اما نباید فراموش کنیم که سلامت جنسی بخشی جدانشدنی از سلامت کلی ماست. بسیاری از عفونت‌های مقاربتی (STD/STI) ممکن است بدون علامت باشند و فرد ناقل حتی از بیماری خودش خبر نداشته باشد. به همین دلیل، یکی از مسئولانه‌ترین کارها قبل از شروع رابطه‌ی جدید این است که خودمان آزمایش بدهیم و از شریکمان هم بخواهیم این کار را انجام دهد.   چرا آزمایش مهم است؟ پیشگیری از بیماری‌های مقاربتی مثل HIV، هپاتیت‌ها، سفلیس، سوزاک و کلامیدیا حفظ سلامت خود و شریک جنسی ایجاد اعتماد و آرامش در رابطه تشخیص زودهنگام و درمان سریع در صورت مثبت بودن نتیجه   نیازی به مراجعه به دکتر نیست شاید فکر کنید برای این آزمایش‌ها حتما باید به پزشک مراجعه کنید، اما اینطور نیست. شما می‌توانید مستقیماً به یک آزمایشگاه بروید و درخواست تست‌های زیر را بدهید: HIV Ab (آزمایش تشخیص ویروس HIV) HCV Ab (تشخیص هپاتیت C) HBsAg (تشخیص هپاتیت B) VDRL (تشخیص سفلیس) Urine G&C (NAAT) (تشخیص سوزاک و کلامیدیا از نمونه ادرار) اگر خانم هستید، یک تست دیگر هم پیشنهاد می‌شود: HPV (ویروس پاپیلومای انسانی) → با یک نمونه‌گیری ساده (سواب واژینال) انجام می‌شود.   چطور انجام می‌شود؟ خون‌گیری ساده برای اکثر تست‌ها نمونه ادرار برای کلامیدیا و سوزاک سواب (مثل گوش‌پاک‌کن) از داخل واژن برای HPV در خانم‌ها نیازی به آمادگی خاصی نیست و نتایج معمولاً طی چند روز آماده می‌شوند.   نتیجه‌گیری در دنیای امروز، مراقبت از سلامت جنسی نشانه‌ی مسئولیت‌پذیری و احترام به خود و شریکمان است. پس قبل از شروع رابطه‌ی جدید، بدون خجالت آزمایش بدهید و از طرف مقابل هم بخواهید. این کار نه تنها از بیماری‌ها پیشگیری می‌کند، بلکه پایه‌ای برای اعتماد و سلامت رابطه است.   دکتر زهره کشاورز
ادامه مطلب »
۲۵ شهریور ۱۴۰۴
سلامت جنسی و روان
اهمیت الگوی روابط جنسی در انتخاب شریک آینده

اهمیت الگوی روابط جنسی در انتخاب شریک آینده

افراد بیشتر کسانی را به عنوان شریک انتخاب می‌کنند که فعالیت جنسی‌شان در طول زمان کاهش یافته باشد. زیرا این موضوع نشانه‌ای از بلوغ یا ریسک کمتر تلقی می‌شود. این مطالعه روی ۵۳۰۰ نفر در ۱۱ کشور انجام شد. پژوهش‌ها نشان می‌دهد افراد هنگام ارزیابی یک شریک بلندمدت، نه‌تنها به تعداد روابط قبلی او، بلکه به زمان وقوع آن‌ها هم توجه می‌کنند. کسی که در اوایل زندگی، رابطه جنسی بیشتری را تجربه کرده اما به مرور آرام گرفته، از نظر دیگران جذاب‌تر از کسی است که با گذر زمان، شرکای بیشتری داشته است. حتی اگر تعداد نهایی یکسان باشد. این الگو از نروژ تا چین یکسان بود و نشان داد ما فقط به «تعداد» نگاه نمی‌کنیم، بلکه به «روند تغییرات» هم اهمیت می‌دهیم. از نگاه روان‌شناسی تکاملی، انتخاب شریک اشتباه می‌توانست در گذشته خطراتی چون بیماری، خیانت یا مشکلات اجتماعی به‌همراه داشته باشد. اگر فرد در گذشته‌ی دور روابط زیادی داشته اما اخیرا کم شده، نشانه مثبتی است. این بدین معنی است که اکنون علاقه‌ای به روابط متعدد ندارد و اگر هم به بیماری مبتلا شده باشد، با گذر زمان بروز پیدا کرده است. همچنین از دید روانشناختی، احتمال خیانت در این افراد کمتر است. در مقابل، الگوی افزایشی می‌تواند به معنای احتمال خیانت یا درگیری‌های عاطفی تازه باشد. به عبارتی جهت‌گیری و سیر تغییرات روابط گذشته، می‌تواند نقش مهمی در برداشت دیگران از پایداری فرد در آینده داشته باشد. اپلیکیشن‌های دوست‌یابی اغلب اگر به این موضوع اشاره کنند، فقط «تعداد» را نشان می‌دهند. اما همان‌طور که پژوهش نشان داد، انسان‌ پیچیده‌تر قضاوت می‌کند و به الگوهای رشد و تغییر توجه دارد.   دکتر زهره کشاورزمنبع
ادامه مطلب »
۱۸ شهریور ۱۴۰۴
روابط زناشویی و سلامت جنسی
عشق در عصر دیجیتال: وقتی فناوری فاصله‌ها را پر می‌کند

عشق در عصر دیجیتال: وقتی فناوری فاصله‌ها را پر می‌کند

گاهی ما مجبوریم از کسی که دوستش داریم دور باشیم؛ شاید به خاطر کار یا سفر، شاید هم فقط برای مدتی کوتاه. پیام‌ها، تماس‌های تصویری، شبکه‌های اجتماعی و اپلیکیشن‌ها می‌توانند ما را نزدیک نگه دارند. اما هیچ‌کدام از این ابزارها نمی‌توانند جای حضور واقعی را بگیرند. تحقیقات نشان می‌دهد که میانجیگری بیش از حد تکنولوژی می‌تواند عشق را به تجربه‌ای «کم‌ارزش» تبدیل کند، در مقایسه با بودن در مکان‌های واقعی مثل خانه. وقتی از فناوری برای ارتباط استفاده می‌کنیم، عشق زنده می‌ماند، اما تجربه‌ای کامل و رضایت‌بخش ایجاد نمی‌شود مگر اینکه واقعاً کنار هم باشیم. مغز و بدن انسان طوری طراحی شده‌اند که به تماس ملموس و نزدیکی فیزیکی پاسخ مثبت می‌دهند. فناوری به ما کمک می‌کند فاصله‌ها را پر کنیم و احساس تنهایی را کاهش دهیم، اما نباید جایگزین بودن واقعی شود. یک رابطه دیجیتال هرچقدر هم صمیمی باشد، هیچ‌وقت جای تجربه مشترک در مکان‌های واقعی را نمی‌گیرد. بودن در کنار هم، لمس کردن، خندیدن با هم، حتی سکوت کردن در یک اتاق مشترک، بخش مهمی از عشق است که هیچ صفحه نمایش و تماس ویدیویی‌ای نمی‌تواند جایگزین آن شود. ما موجوداتی اجتماعی و جسمانی هستیم؛ نیاز داریم کسی را واقعی ببینیم، لمس کنیم و حضور او را حس کنیم. فناوری می‌تواند پل باشد، راهی برای حفظ ارتباط و نگه داشتن امید، اما اصل عشق در همین حضور واقعی است. در همان لحظاتی که کنار هم هستیم، در مکان‌هایی که با هم زندگی می‌کنیم.   دکتر زهره کشاورزمنبع
ادامه مطلب »
۱۳ شهریور ۱۴۰۴
روابط زناشویی و سلامت جنسی
افراد متاهل بیشتر با چه کسانی خیانت می‌کنند؟

افراد متاهل بیشتر با چه کسانی خیانت می‌کنند؟

خیانت در حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد از روابط زناشویی رخ می‌دهد. وقتی افراد متأهل وارد رابطه خارج از ازدواج می‌شوند، بیشتر با دوستان صمیمی خود این کار را می‌کنند. مردان بیشتر از زنان تمایل دارند با افراد ناشناس خیانت کنند یا حتی برای این کار هزینه کنند. مطالعات زیادی بررسی کرده‌اند که چه تعداد از افراد متأهل خیانت می‌کنند. نتایج کمی متفاوت است، اما بهترین برآوردها نشان می‌دهد از هر ۴ تا ۵ همسر، یک نفر در طول رابطه خود دچار خیانت می‌شود.با این حال، تحقیقات کمی به این موضوع پرداخته‌اند که این خیانت با چه کسانی اتفاق می‌افتد: دوستان، آشنایان یا غریبه‌ها؟ پژوهشی که اخیراً در مجله روان‌شناسی خانواده منتشر شده، پاسخی به این پرسش‌ها داده است. این تحقیق بر اساس داده‌های "نظرسنجی اجتماعی عمومی" آمریکا بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۶ و با مشارکت بیش از ۱۳ هزار نفر انجام شده است. افرادی که در دوران تأهل رابطه خارج از ازدواج داشته‌اند، باید مشخص می‌کردند این رابطه با چه کسی بوده است. گزینه‌ها شامل:۱. دوست صمیمی۲. همسایه، همکار یا آشنای قدیمی۳. قرار یا آشنایی گذرا۴. رابطه در ازای پول۵. سایر نتایج نشان داد: ۵۳/۵٪ با دوست صمیمی ۲۹/۴٪ با همسایه، همکار یا آشنا ۲۱٪ با قرار یا رابطه گذرا ۷/۹٪ رابطه در ازای پول حدود ۸٪ هم گزینه‌ی "سایر" را انتخاب کردند. این آمار بیشتر از ۱۰۰٪ است چون برخی افراد بیش از یک گزینه را انتخاب کرده بودند.   تفاوت زنان و مردان در نوع خیانت زنان و مردان تقریباً به یک اندازه با افراد آشنا (دوست یا همکار) خیانت می‌کنند. اما مردان بیشتر از زنان به سراغ افراد ناشناس یا روابط پولی می‌روند: ۲۴/۳٪ از مردان با افراد گذرا رابطه داشتند، این عدد برای زنان ۱۵/۵٪ بود. ۷/۲٪ از مردان رابطه پولی داشتند، در حالی که در زنان این عدد فقط ۱/۳٪ بود. این یافته‌ها نشان می‌دهد مردان تمایل بیشتری به روابط جنسی موقتی و فرصت‌طلبانه دارند (مثلاً در سفر یا مأموریت کاری). جمع‌بندی باید توجه داشت این پژوهش بین خیانت و روابط باز توافقی (open marriage) تفاوتی قائل نشده است. با این حال، چون میزان خیانت بسیار بالاتر از روابط باز است (۲۰ تا ۲۵٪ در مقابل کمتر از ۵٪)، نتایج بیشتر منعکس‌کننده خیانت است. در مجموع، افراد متأهل معمولاً با کسانی خیانت می‌کنند که از قبل آن‌ها را می‌شناسند. این می‌تواند به دلیل دسترسی و فرصت بیشتر باشد، یا به این دلیل که افراد در پی چیزی فراتر از رابطه جنسی هستند؛ یعنی صمیمیت و ارتباط عاطفی، که این موارد اغلب در بستر دوستی موجود، راحت‌تر شکل می‌گیرد.   دکتر زهره کشاورزمنبع
ادامه مطلب »
۲۶ مرداد ۱۴۰۴
دسته‌بندی نشده
دلتنگی برای صمیمیت و رابطه جنسی پس از مرگ همسر

دلتنگی برای صمیمیت و رابطه جنسی پس از مرگ همسر

از دست دادن همسر نه‌تنها غم فقدان عاطفی را به همراه دارد، بلکه می‌تواند با نوعی سوگواری کمتر شناخته‌شده همراه باشد: دلتنگی برای صمیمیت و رابطه جنسی. این احساس طبیعی است، اما معمولاً کمتر به آن پرداخته می‌شود. بسیاری از افرادی که شریک زندگی‌شان را از دست می‌دهند، خاطرات آخرین تماس‌های صمیمانه خود را بارها در ذهن مرور می‌کنند. این لحظات می‌تواند بوسه‌ای طولانی، در آغوش گرفتن یا حتی نگاه محبت‌آمیز باشد؛ لحظاتی که پیام نانوشته‌ای دارند: «اگر می‌توانستیم، ادامه می‌دادیم.» پژوهش‌ها نشان داده است که با وجود تمایل بیشتر افراد به صحبت درباره دلتنگی جنسی، بسیاری از اطرافیان و حتی درمانگران به دلیل خجالت یا ناراحتی، این موضوع را مطرح نمی‌کنند. این در حالی است که افراد داغ‌دیده اغلب ترجیح می‌دهند دوست یا مشاورشان آغازگر چنین گفت‌وگویی باشد. این سکوت می‌تواند باعث شود نیازهای مهم عاطفی و جسمی نادیده گرفته شود، در حالی که پذیرش و مطرح کردن آن بخش مهمی از روند بهبود است. یکی از مهم‌ترین مراحل سازگاری با زندگی پس از فقدان همسر، پذیرش تمایلات جنسی است. پس از یک رابطه طولانی‌مدت، آغاز دوباره روابط صمیمانه می‌تواند با ترس‌ها و تردیدهای زیادی همراه باشد: نگرانی از ظاهر، تغییرات جسمانی، یا مقایسه با گذشته. با این حال، بازگشت به صمیمیت می‌تواند بخشی از بازسازی زندگی باشد. مهم آن است که فرد با آگاهی از احساسات و آمادگی روحی خود وارد این مسیر شود و در صورت تجربه ناراحتی یا غم، این موضوع را با طرف مقابل صادقانه در میان بگذارد. تأثیر فقدان بر اعتمادبه‌نفس پس از مرگ همسر، کاهش اعتمادبه‌نفس امری رایج است. این می‌تواند باعث شود فرد در روابط جدید احساس آسیب‌پذیری کند یا حتی تصمیماتی عجولانه بگیرد. در چنین شرایطی، نیاز به لمس، مهربانی و ارتباط فیزیکی ممکن است بر منطق و زمان‌بندی مناسب غلبه کند. به همین دلیل توصیه می‌شود پیش از ورود به رابطه جدید، فرد بتواند با خود روبه‌رو شود و در آینه شخصی با قدرت، ایمان و شجاعت ببیند؛ کسی که آماده شروع مرحله‌ای تازه از زندگی است. جمع‌بندی رابطه جنسی و صمیمیت پس از فقدان، بخش مهمی از روند سوگواری و بازسازی زندگی است. هرچند ممکن است اطرافیان از صحبت درباره این موضوع پرهیز کنند. مهم این است که این تصمیم‌ها با آگاهی، آمادگی روانی و احترام به نیازها و احساسات شخصی گرفته شوند.   دکتر زهره کشاورز منبع
ادامه مطلب »
۲۴ مرداد ۱۴۰۴