همانطور که میدانیم تفاهم و شراکت، لازمهی داشتن یک رابطهی خوب هستند. اما گاهی یکی از زوجها قدرت بیشتری دارد. این یعنی در یک یا برخی از زمینهها، تسلط بیشتری دارد و شخص دیگر، فقط از او پیروی میکند. این موضوع معمولا در امور مالی، مسئولیتپذیری و صمیمیت دیده میشود. در هر نوع رابطهای، شخص باید احساس کند که دیده و شنیده میشود. عدم تعادل در قدرت میتواند باعث رنجش، مشاجره، فاصله گرفتن عاطفی و در نهایت نابودی رابطه شود.
در این جا به ۳ مدل از چرخههای قدرت و چگونگی حل آنها میپردازیم:
۱- تقاضا و کنارهگیری
در این نوع از چرخهی قدرت، یکی از شرکا معتقد است که نیازهایش برآورده نشده و خواستههایش نادیده گرفته میشود. این موضوع میتواند شامل کارهای کوچک مانند شستن ظرفها نیز باشد. از سمت دیگر، کسی که کنارهگیری میکند؛ به اجتناب از فرد مقابل راضی است. او احساس میکند که شریکش درخواستهای زیادی دارد. بنابراین به طور کامل از انجام آنها کنارهگیری میکند. این نوع رفتار میتواند منجر به ناامیدی، رنجش شود.
اگر احساس میکنید که این نوع قدرت در رابطه شماست، سعی کنید انتظارات خود را واضح بیان کنید. به حرف های شریک زندگی خود گوش دهید و از انجام کارهایی که ممکن است به او یا خودتان آسیب برساند، اجتناب کنید.
۲- فاصله گرفتن و دنبال کردن
این نوع از چرخهی قدرت، به سبک دلبستگی شما بستگی دارد و معمولا در رابطهای ظاهر میشود که یکی از شرکا بیش از حد روی دیگری سرمایه گذاری میکند. فاصله گرفتن اغلب در سبک دلبستگی اجتنابی و اضطرابی دیده میشود. افرادی که از روابط اولیه خود، تایید و حمایت دریافت کردهاند؛ کمتر روی شریک زندگی شان تکیه میکنند. آنها عزت نفس بهتری دارند. برای آشنایی بیشتر با انواع دلبستگی عاطفی اینجا کلیک کنید.
شاید زبان عشق همسرتان از طرق کلمات باشد و در روز دهها جمله محبتآمیز بیان کند. اگر شما اینگونه نباشید؛ ممکن است احساس خفگی کنید و از او فاصله بگیرید. برای حل این عدم تعادل، باید سبک دلبستگی یکدیگر را بشناسید و به آن احترام بگذارید.
۳- ترس و شرم
سومین چرخه رایج قدرت در روابط، ترس و شرم است. این موضوع میتواند امنیت یک یا هر دو نفر را به خطر بیندازد و در نهایت رابطهای تلخ یا حتی تهاجمی ایجاد کند.
ترس و شرم معمولا به ترومای حل نشده در زندگی یکی از شرکا برمیگردد. در این شرایط پذیرفتن آسیبپذیری خودتان و اعتماد به این که شریکتان برای آن ارزش قائل است؛ بسیار مهم میباشد. وقتی با همسرتان راجعبه ضعفهایتان صحبت میکنید، نباید احساس ناامنی شما را در برمیگردد.
صحبت با یک مشاور نیز ممکن است مفید واقع شود. از شریک زندگی خود در لحظات آسیب پذیر حمایت کنید و از نظر عاطفی حامی یکدیگر باشید.
چند نکته برای داشتن یک چرخهی قدرت سالم:
چرخه قدرت سالم، مبتنی بر اعتماد، آسیب پذیری و ارتباط صادقانه است. همیشه چند نکتهی زیر را به خاطر داشته باشید:
صادق باشید:
ارتباط صادقانه یک امر ضروری است. صادق بودن با خود و شریک زندگیتان، میتواند به تقویت رابطه و همچنین افزایش صمیمیت عاطفی کمک کند.
به مرزها و نیازهای یکدیگر احترام بگذارید:
به نیازهای شریک زندگی خود گوش دهید و به آنها احترام بگذارید. اگر علایق متفاوتی دارد، از او حمایت کنید. او را تشویق کنید تا علایق خود را دنبال کند.
صحبت کنید:
بحث کنید اما منصف باشد. مشاجرات و اختلافات همیشه در یک رابطه وجود دارد. از سرزنش یکدیگر اجتناب کنید. اگر نیاز است خودتان را آرام کنید. کمی استراحت کنید. عصبانیت خود را کنار بگذارید و دوباره تلاش کنید.
در صورت نیاز از یک مشاور کمک بگیرید.
دکتر زهره کشاورز
پزشک متخصص سلامت باروری - فلوشیپ پزشکی جنسی
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
هنگامی که راجعبه سایز آلت تناسلی صحبت میکنیم، طول آن را در نظر میگیریم. تصور جامعه بر این است مردان با آلت تناسلی بزرگتر، رابطه جنسی بهتری دارند. این یعنی زن نیز لذت جنسی بیشتری را تجربه میکند. اما آیا واقعا طول آلت تناسلی با تحریک و ارگاسم زنان رابطه مستقیم دارد؟ آیا عرض آلت تناسلی نیز به رضایت جنسی زنان کمک میکند؟ کدام یک مهمتر است؟ عرض یا طول؟
تحقیقات متعدد نشان دادهاند که اندازه آلت مرد، تاثیر فیزیولوژیکی واقعی بر رضایت جنسی زنان ندارد زیرا واژن همواره متناسب با اندازه آلت تناسلی باز میشود. در واقع واژن یک فضا با انعطافپذیری بالاست. یعنی هر آلت تناسلی با هر اندازهای، برای تحریک آن کافیست.
محققان معتقدند که طول آلت تناسلی تاثیری در برانگیختگی فیزیولوژیکی ندارد مگر اینکه شخص از نظر روانی تحت تاثیر آن قرار بگیرد. با این حال عرض آن میتواند تاثیرگذار باشد زیرا ممکن است باعث تحریک بیشتر کلیتورال شود. در این مطالعه ۵۰ خانم ۱۸ تا ۲۵ ساله شرکت کردند.
دکتر زهره کشاورز
پزشک متخصص سلامت باروری - فلوشیپ پزشکی جنسی
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
آیا تا به حال متوجه شدهاید که در رابطه عاشقانه خود، از یک الگوی خاص پیروی میکنید؟ شاید کمی حسود باشید و از تنها ماندن برای مدت طولانی بترسید. شاید هم به شریک خود به طور کامل و در هر شرایطی اعتماد داشته باشید. نحوه عشق ورزیدن در هر فرد متفاوت است. ریشهی این موضوع برای اغلب افراد، به دوران کودکی و نحوه رفتار والدین با آنها برمیگردد. دانستن سبک دلبستگی منحصر به فردتان به شما کمک میکند تا خودتان را بیشتر بشناسید. همچنین رابطهی طولانیمدت و سالمتری داشته باشید. البته لازم به ذکر است که تغییر سبک دلبستگی نیز امکان پذیر است.
نظریه دلبستگی اولین بار توسط روانکاو «جان بولبی» در دهه ۱۹۵۰ معرفی شد. این نظریه نشان میدهد که نوع رابطه شما با والدینتان، با نحوه عشق ورزیدن به شریک زندگیتان در آینده، همخوانی دارد.
این نظریه بیان میکند که هدف اولیه نوزاد انسان، حفظ نزدیکی است. نزدیکی نوزاد به والدین برای بقا و تکامل ضروری است. به همین دلیل، کودکان و نوزادان، همواره والدین خود را زیر نظر میگیرند. آنها همه تلاش خود را میکنند تا نزدیک پدر و مادرشان باشند.
اگر کودک بتواند به والدین خود، برای رفع نیازهایش تکیه کند؛ اطمینان خاطر پیدا میکند. این فرد در آینده نیز یک دلبستگی ایمن خواهد داشت. یعنی رابطه برای او به عنوان یک فضای امن تعریف شده که میتواند چارچوب آن، احساسات خود را به راحتی و آزادانه بیان کند. او خودش را لایق دریافت عشق میداند و به راحتی نیز عشق میورزد.
از سوی دیگر، سبکهای دلبستگی ناامن در صورتی ایجاد میشوند که فرزند با والدینش پیوندی تیره و تار داشته باشد. این افراد نمیتوانستند به راحتی به مادر پدرشان تکیه کنند.
به طور کلی ۴ نوع سبک دلبستگی داریم:
- امن
- اجتنابی
- اضطرابی
- ناسازگار
اجتنابی، مضطرب و ناسازگار از سبکهای دلبستگی ناامن هستند.
سبک دلبستگی امن چیست؟
افراد با سبک دلبستگی امن، روابط پایدار و سالمی دارند. این نوع دلبستگی نتیجهی احساس امنیت شخص در دوران کودکی است. یعنی در کودکی همواره دیده میشده و از لحاظ عاطفی یا روانی کمبودی را احساس نکرده. والدین این افراد، نسبت به احساسات و رفتارهای خود و فرزندشان آگاه بودند. به همین ترتیب احساس درک شدن در روابط بزرگسالی شخص نیز شکل میگیرد. رابطه برای آنها سرشار از آرامش، احترام و امنیت است. روابط عاشقانهی این افراد، معمولا سالم و طولانی مدت است. نزدیک شدن به دیگران برایشان کار سختی محسوب نمیشود.
آنها از صمیمیت نمیترسند. زمانی که شریک زندگیشان نیست، وحشت نمیکنند. از به دنبال حمایت عاطفی بودن از سمت شریکشان شرمی ندارند و در مقابل نیازهای عاطفی طرف مقابل نیز پاسخگو هستند. این افراد معمولا اعتماد به نفس بالایی دارند. افراد دلبستهی امن، برای شریکشان قابل اعتماد، مثبت و دوست داشتنی هستند. خودشان به همسرشان اعتماد دارند و حسادت برای آنها مسئله زجرآوری نیست. این افراد میدانند که شایسته عشق هستند و نیازی به تایید خارجی ندارند. رابطه نزدیکی با شریکشان دارند. مشارکت خوبی دارند و بحثها را به خوبی کنترل میکنند. روانشناسان اجتماعی در دهه ۱۹۸۰، نشان دادند که حدود ۵۶ درصد بزرگسالان، روابط عاشقانه با سبک دلبستگی ایمن دارند.
سبک دلبستگی اجتنابی چیست؟
این سبک، از انواع دلبستگی ناامن است که با ترس از صمیمیت مشخص میشود. افرادی که دارای سبک دلبستگی اجتنابی هستند، در نزدیک شدن به دیگران یا اعتماد کردن، با مشکل مواجه میشوند. آنها باور ندارند که روزی یک رابطه بتواند نیازهایشان را برآورده سازد. افراد با این نوع دلبستگی، معمولا به دلیل ناتوانی در برقراری صمیمیت فیزیکی و عاطفی، در ایجاد روابط بلندمدت شکست میخورند. این افراد در کودکی احتمالا غیاب والدین، دوری و یا سختگیریهای زیاد را تجربه کردهاند.
آنها معمولا از شریک زندگی خود فاصله میگیرند و از نظر عاطفی برای شخص مقابل کافی نیستند. افراد اجتنابی ممکن است کاملا از روابط دوری کنند زیرا ترجیح میدهند مستقل باشند. تحقیقات نشان داده حدود ۲۵ درصد بزرگسالانی که در رابطه هستند، سبک دلبستگی اجتنابی دارند.
والدین این افراد احتمالا در دوران خردسالی، او را به حال خود رها کردهاند. همواره انتظار داشتهاند که کودک مستقل باشد. آنها هنگام بیان احساسات یا نیازهایشان طرد شدهاند. به طور کلی والدین پاسخگوی نیازهای اساسی آنها نبودهاند.
برخی از والدین حمایت عاطفی برایشان مسئله حائز اهمیتی نیست. اما بعضی نیز نسبت به احساسات فرزندشان بیتفاوت هستند یا سرشان مشغول کارهای خودشان است. برای اکثر والدین نمرات، کارها و رفتارهای بچه بیشتر قابل توجه است تا احساسات، امیدها، رویاها یا ترسهایش. این کودکان خواسته یا ناخواسته یاد میگیرند تا مستقل باشند تا در آینده مجبور نباشند برای حمایت به شخص دیگری تکیه کنند.
این افراد در بزرگسالی:
- به طور مداوم از صمیمیت عاطفی یا فیزیکی اجتناب میکنند.
- معتقدند که در هر مسئلهای باید به خودشان تکیه کنند.
- از بیان احساسات خود ناراحت میشوند.
- دیگران را نادیده می گیرند.
- اعتماد کردن برایشان سخت است.
- زمان بیشتری را صرف وقت گذراندن با خودشان میکنند تا شریکشان.
- باور دارند که در زندگی خود به شخص دیگری نیاز ندارند.
افرادی که سبک دلبستگی اجتنابی یا همچنین اضطرابی دارند، در روابط خود به یک اندازه جلو میروند. نیاز به صمیمیت عاطفی در آنها کمرنگ است. بنابراین روابط عاشقانه، قادر به رسیدن به سطوح عمیق نیست.
سبک دلبستگی اضطرابی چیست؟
این سبک نوعی از دلبستگی ناامن است که با ترس زیاد از رها شدن مشخص میشود. افراد دارای سبک دلبستگی مضطرب، نسبت به روابط خود بسیار نامطمئن هستند. اغلب نگرانند که شریکشان آنها را ترک کند، بنابراین همیشه تشنه اعتبار هستند.
آنها اغلب خود را به خاطر چالشهای موجود در رابطه سرزنش میکنند. حسادت و بیاعتمادیهای مکرر به دلیل اعتماد به نفس پایین در آنها دیده میشود.
این دلبستگی با نیاز شدید در روابط همراه است. یعنی وقتی شریکشان جواب پیامکی را نمیدهد ترس آن ها را فرا میگیرد. این افراد دائما احساس میکنند که به اندازه کافی به آنها اهمیت داده نشده است. حدود ۱۹ درصد از بزرگسالان، سبک دلبستگی اضطرابی دارند.
والدین این افراد در کودکی:
- به صورت تناوبی به فرزندشان اهمیت میدادند و سپس کاملا بیتفاوت بودند.
- کودک را مسئول احساسات خود میدانستند.
این کودکان اغلب با این فکر بزرگ می شوند که قرار است از احساسات دیگران مراقبت کنند و اغلب بسیار وابسته میشوند.
برخی از نشانههای سبک دلبستگی اضطرابی:
- دائما به دنبال شخص مقابل هستند.
- نسبت به انتقاد بسیار حساس هستند.
- به تایید دیگران نیاز دارند.
- حسود هستند.
- از تنهایی میترسند
- عزت نفس پایینی دارند.
- احساس میکنند لایق عشق نیستند.
- از طرد شدن و یا ترک شدن میترسند.
- به سختی به دیگران اعتماد میکنند.
سبک دلبستگی ناسازگار چیست؟
این سبک، ترکیبی از ۲ نوع دلبستگی اضطرابی و اجتنابی است. افرادی که وابستگی ناسازگار دارند؛ هم به شدت دنبال عشق هستند و هم به هر قیمتی از آن اجتناب میکنند. آنها تمایلی به ایجاد یک رابطهی عاشقانهی نزدیک ندارند اما در عین حال احساس نیاز مبرم دارند که دیگران را دوست داشته باشند. این افراد بین رفتارهای اجتنابی و اضطرابی در نوسان هستند. به طور کلی این سبک از دلبستگی، نسبتا نادر است.
نشانه های سبک دلبستگی ناسازگار عبارتند از:
- ترس از طرد شدن
- ناتوانی در تنظیم احساسات
- رفتارهای متناقض
- سطوح بالای اضطراب
- مشکل در اعتماد کردن به دیگران
- داشتن نشانههای هر دو سبک دلبستگی اجتنابی و اضطرابی
جالب است بدانید که این نوع از دلبستگی، با شرایط سلامت روان بزرگسال نیز در ارتباط است. از جمله:
- اختلالات خلقی
- اختلالات شخصیتی
- خودآزاری
- اختلال مصرف مواد
افراد دارای سبک دلبستگی ناسازگار، رفتارهای غیرقابل پیشبینی و گیجکننده دارند. آنها به طور متناوب، بین گوشهگیری و مستقل بودن و دلبستگی یا احساساتی بودن، تغییر میکنند. در حالی که آنها به شدت به دنبال عشق هستند، شریکشان را به دلیل ترسی که از عشق دارند؛ از خود میرانند.
سخن پایانی:
درک کردن نحوه تعامل با شریکتان و دانستن اینکه چرا به روشهای خاصی واکنش نشان میدهید، میتواند در ایجاد یک رابطه پایدارتر، بهتر و سالمتر موثر باشد. صحبت با یک پزشک یا مشاور کمک میکند تا تجربیات دوران کودکی خود را از اعماق ذهنتان بیرون بکشید. شاید سفر آسانی نباشد، اما ارزشش را دارد.
اگر میخواهید سبک دلبستگیتان را بدانید، میتوانید در این پرسشنامه آنلاین (به زبان انگلیسی) شرکت کنید. لازم به ذکر است این تست، صرفا جهت خودشناسی بیشتر طراحی شده. تشخیص قطعی سبک دلبستگی باید توسط متخصصین سلامت روان صورت انجام شود تا در ادامه راه و مسیر درمان (در صورت نیاز)، همراه شما باشند.
دکتر زهره کشاورز
پزشک متخصص سلامت باروری - فلوشیپ پزشکی جنسی
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
بسیاری از کودکانی که تحت آزار جنسی قرار گرفتهاند، هرگز از آن حرف نمیزنند. علائم سوء استفاده جنسی در کودکان شامل تغییرات عاطفی، رفتاری و علائم فیزیکی است. افرادی که از کودکان سوء استفاده جنسی میکنند؛ اغلب اعضای خانواده یا کسانی هستند که شما و فرزندتان او را به خوبی میشناسید.
کودکان به شیوههای مختلف به آزار جنسی واکنش نشان میدهند. نحوه واکنش کودکان به سن، تعداد و شدت آزار، اتفاقاتی که در طول آن حادثه رخ داده و فردی که مسئول آن است؛ بستگی دارد.
ممکن است کودکان به شما نگویند که آزار جنسی را تجربه کردهاند اما علائم فیزیکی و تغییرات در رفتار یا احساسات آنها، میتواند دال بر این قضیه باشد. برخی از کودکان فقط علائم اندکی را نشان میدهند و بعضی اصلاً هیچ نشانهای ندارند.
اگر فرزند شما یک یا چند مورد از علائم را نشان داد، لزوما به این معنی نیست که آزار جنسی را تجربه کرده. رفتار یک فرد ممکن است به دلایل زیادی تغییر کند اما بهتر است که سوء استفاده جنسی را به عنوان یک احتمال در نظر بگیرید.
علائم فیزیکی:
این نشانهها ممکن است در هر فردی که تحت آزار جنسی قرار گرفته (فارغ از سن)، مشاهده شود:
تغییر در احساسات:
تغییرات در رفتار:
تغییراتی که ممکن است در مدرسه یا زندگی اجتماعی شاهد آن باشید:
همه کودکان حق دارند در محیط و مکان امن زندگی کنند و بزرگ شوند. محافظت از کودکان در برابر آزارهای این چنینی به رشد و شکوفایی جامعهای ایمن کمک خواهد کرد.
دکتر زهره کشاورز
پزشک متخصص سلامت باروری - فلوشیپ پزشکی جنسی
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
هنگامی که در آینه، به بدن برهنه خود نگاه میکنید؛ چه احساسی دارید؟ این احساس با کیفیت زندگی جنسی شما مرتبط است. برای مثال، اگر شما خودتان را زشت بپندارید یا به عبارتی تصویر بدنی ضعیفی داشته باشید؛ احتمالا رضایت جنسی کمتری را تجربه خواهید کرد. این یعنی اشتیاقی برای انجام یا شروع فعالیتهای جنسی نیز نخواهید داشت. اما کسانی که تصویر بدنی مثبتی دارند، میل جنسی بالاتر و در نتیجه رضایت جنسی بیشتری را تجربه میکنند. این موضوع در مقالات مختلف اثبات شده است.
افرادی که تصویر بدنی ضعیفی دارند، در حین رابطه جنسی، دائما به ایرادات خود فکر میکنند. این افراد با تمرکز بر روی جنبههایی از بدنشان که با آن مشکل دارند، حواس خود را پرت میکنند. در نتیجه رابطه جنسی برایشان خستهکننده میشود. نتایج این مطالعه در ژورنال Psychology Today منتشر شده است.
داشتن افکار منفی در طول رابطه جنسی میتواند واکنش استرس بیولوژیکی را نیز تحریک کند. استرس توانایی شما را برای تجربهی لذت جنسی کاهش میدهد. این خودآگاهی افراطی میتواند فرد را به سمت «تماشاگری» سوق دهد. یعنی فرد در طول رابطه جنسی خود را قضاوت یا نظارت میکند. گویی که او شخص دیگری است که رابطه از بیرون مینگرد. افرادی که تصاویر مثبت کمتری از بدنشان دارند، بیشتر درگیر این موضوع هستند. تماشاگری میتواند هم برای زنان و هم برای مردان اتفاق بیفتد، اما زنان بیشترین تجربه را دارند. حدود ۹۰ درصد زنان و ۲۰ الی ۴۰ درصد مردان از شکل و شمایل بدن خود ناراضی هستند.
تعاریف و نمونههای ایدهآل از یک انسان زیبا، به صورت ناخودآگاه، در ذهن ما نهادینه شدهاند. به طوری ما دائما خودمان را با آنها مقایسه میکنیم. معیارهایی که توسط اینستاگرام، فیسبوک و سایر شبکههای اجتماعی به ما قبولانده شدهاند. این میتواند شامل اندازه سینه، ساختار استخوان، تودههای چربی (صرف نظر از وزن)، مشکلات پوستی مثل سلولیت، آکنه، ترکهای پوستی و چین و چروک باشد.
برخی افراد با تصویر بدنی ضعیف، بیش از حد آینه را بررسی میکنند. بعضی نیز با پوشیدن لباسهای گشاد آن را پنهان میکنند. اما این کار چیزی از دغدغه این افراد کم نمیکند. دلایل زیادی میتواند باعث شود که یک فرد بدن خود را زشت بپندارد. رسانهها، هنجارهای فرهنگی، فشار خانواده، اختلالات سلامت روان (اضطراب، افسردگی، عزت نفس پایین) و آسیبهایی مانند فقدان شدید یا سوء استفاده جنسی از جمله عواملی هستند که در ایجاد تصویر منفی بدن نقش دارند.
در یک مطالعه ۹۷ زوج دگرجنسگرا با میانگین سنی ۲۵ سال شرکت کردند. میانگین مدت رابطه آنها ۴ سال بود و ۷۳ درصدشان با هم زندگی میکردند. سوالات زیر از شرکتکنندگان پرسیده شد:
این مطالعه نشان داد که چگونه تصویر بدن بر کیفیت رابطه عاطفی و جنسی زوجها اثر میگذارد. زنانی که از ظاهر فیزیکی خود ناراضی هستند، تصور میکنند که شریک عاطفیشان نیز همین احساس را دارد. حتی اگر این موضوع صادق نباشد! بنابراین علاوه بر رابطه جنسی از رابطه عاطفیشان نیز لذت نمیبرند. مردان نیز میتوانند تصویر بدنی ضعیفی داشته باشند اما در زنان شایعتر است. بر اساس مطالعهای توسط بخش روانشناسی دانشگاه تگزاس، زنان نسبت به مردان، سطوح بالاتری از حواسپرتی مبتنی بر ظاهر را در طول فعالیت جنسی گزارش کردند. جالب است بدانید که احساس زیبایی در یک زن، علاوبر راحتی بیشتر در طول رابطه، با افزایش دفعات ارگاسم نیز همراه است.
راههایی برای مبارزه با تصویر منفی بدن وجود دارد. هنگام استفاده از رسانههای اجتماعی خودتان را با دیگران مقایسه نکنید. با افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند یا دائم در حال انتقاد از بدنشان هستند معاشرت نکنید.
و در پایان باید بگویم که با خودتان مهربان باشید :)
دکتر زهره کشاورز
پزشک متخصص سلامت باروری - فلوشیپ پزشکی جنسی
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
همانطور که میدانیم، میل جنسی بخش مهمی از یک رابطه عاشقانه است. بی میلی جنسی یا میل جنسی کم، میتواند در کیفیت زندگی و رابطه شما با شریکتان تاثیر منفی زیادی بگذارد. میزان میل جنسی، برای همه افراد، در طول زمان نوسان دارد و این موضوع کاملا طبیعی است. هم زنان و هم مردان میل جنسی کم را تجربه کردهاند. اما زنان اغلب به دنبال درمان نیستند. معمولا برای یک زن، اعتراف به اینکه میخواهد میل جنسی خود را بهبود بخشد؛ خجالتآور است. همچنین بسیاری از آنها تصور میکنند که هیچ درمانی برای این موضوع وجود ندارد!
اگر تغییرات در میل جنسی آنقدر شدید باشد که بر روابط یا عزت نفس شما تأثیر بگذارد، ممکن است به (Hypoactive Sexual Desire Disorder) HSDD مبتلا باشید. برای مثال یک زن مبتلا به HSDD، معمولا به مدت ۶ ماه یا بیشتر، کمبود میل جنسی را تجربه میکند.
علائم مرتبط با HSDD عبارت است از:
- علاقه اندک به انجام یا شروع فعالیتهای جنسی
- فقدان یا کمبود فانتزیهای جنسی
- لذت نبردن از رابطهی جنسی
- فقدان احساس لذت در هنگام تحریک
پزشکان چگونه HSDD را تشخیص میدهند؟
برخلاف سایر شرایط پزشکی، آزمایش خاصی برای تشخیص HSDD وجود ندارد. تشخیص علت اصلی بیماری به شناسایی و درمان آن کمک خواهد کرد. این علل میتوانند فیزیکی، احساسی یا ترکیبی باشند.
علل فیزیکی HSDD میتواند شامل موارد زیر باشد:
- آرتروز
- بیماری عروق کرونردیابت
- کاهش سطح استروژن یا تستوسترون
- تغییرات هورمونی در دوران بارداری یا بعد از آن
- خستگی ناشی از برنامه طاقتفرسا کاری، خانوادگی یا مدرسه
- عوارض ناشی از مصرف داروهایی که بر میل جنسی تأثیر میگذارند.
علل احساسی HSDD عبارتند از:
- سابقه اضطراب، افسردگی یا اعتماد به نفس پایین
- سابقه سوء استفاده جنسی
- مشکل اعتماد به شریک (Trust Issues)
همان طور که دیدیم، میل جنسی پایین میتواند نشانهی بیماری هایی مانند افسردگی نیز باشد. تحقیقات زیادی در زمینه ارتباط بین میل جنسی کم و افسردگی انجام شده است. محققان معتقدند که این دو بیماری، حتی اگر با هم اتفاق نیفتند، معمولا با هم همپوشانی دارند. تجربه هر دو بیماری برای زنان بسیار رایج است. مطالعهای در Psychosomatic Medicine Trusted Source نشان داد که یکسوم زنانی که پیش از یائسگی مبتلا به HSDD هستند، افسردگی را نیز تجربه میکنند. زنانی که افسرده بودند و HSDD داشتند کمتر در روابط خود خوشحال بودند. آنها همچنین کمتر با شریک زندگی خود رابطه جنسی داشتند. همچنین در ایجاد و حفظ روابط با مشکلات بیشتری روبرو بودند.
غیر معمول نیست که میل جنسی کم و افسردگی با هم همپوشانی داشته باشند اما داشتن یک شرط به این معنی نیست که دیگری را دارید.
یک مقاله دیگر که در ژورنال Clinical Psychiatry منتشر شد؛ نشان داد که حدود ۱۰ درصد از زنان آمریکایی نوعی از «اختلال میل» را تجربه کردهاند. از این تعداد حدود ۳.۷ درصد، با افسردگی نیز دست و پنجه نرم میکردند. این یعنی تقریبا ۴۰ درصد از زنانی که به اختلالات جنسی مبتلا بودند، افسردگی نیز داشتند. ریسک فاکتورهای این موضوع میتواند شامل رویدادهای استراسزای زندگی (مثبت یا منفی) باشد؛ از جمله: اعتیاد به مواد مخدر و الکل، از دست دادن شغل، به دنیا آمدن یک نوزاد یا طلاق.
افسردگی و میل جنسی کم میتواند عوامل مؤثر، همراه با طیف وسیعی از علائم داشته باشد. مشورت با یک پزشک میتواند به شما کمک کند تا درک بهتری از گزینههای درمانی موجود داشته باشید. اگر علائمی مانند احساس غم و اندوه یا خلق و خوی افسرده داشتید، به پزشک خود اطلاع دهید. برخی از داروهای ضد افسردگی ممکن است باعث کاهش میل جنسی شوند. در چنین مواردی، پزشک ممکن است نسخهای با عوارض جانبی کمتر را پیشنهاد کند. مصرف داروهای ضد افسردگی را بدون تایید پزشک قطع نکنید.
در منزل نیز، روی مهارتهای ارتباطی خود با شریکتان کار کنید. گذراندن زمان با کیفیت برای صحبت کردن و استراحت با همسرتان ممکن است اولین قدم برای درمان باشد.
ویروس پاپیلوم انسانی (HPV) یا (Human Papillomavirus)، یک عفونت مقاربتی است که طریق رابطهی جنسی منتقل میشود. در این جا به چند پرسش متداول در خصوص HPV و واکسن آن پاسخ میدهیم:
علائم HPV چیست؟
نشانههای بیماری ممکن است تا سالها پس از رابطهای که منجر به انتقال شده، ظاهر نشوند. اکثر مردان مبتلا به HPV علائمی ندارند. عفونت ناشی از ویروس معمولا خود به خود از بین میرود اما در غیر این صورت میتواند باعث ایجاد زگیل تناسلی (در زنان و مردان) یا انواع خاصی از سرطان شود. لازم به ذکر است که تنها انواع پرخطر HPV، آن هم در صورتی که غربالگری یا پیشگیری درست انجام نشود، باعث ایجاد سرطان میشوند. سرطانهای ناشی از سویههای پرخطر عبارتند از:
- سرطان دهانه رحم در زنان
- سرطان آلت تناسلی مردان
- سرطان مقعد در زنان و مردان
- سرطان در نواحی دهان و گلو
این ویروس چگونه منتقل میشود؟
این ویروس اساسا از طریق تماس نزدیک پوستها، در طول رابطه جنسی منتقل میشود. اگر در ناحیه تناسلی شاهد بروز ضایعات فعال هستید، ابتدا روابط خود را قطع کنید. سپس برای تشخیص نوع ضایعه، به پزشک مراجعه کنید. ویروس HPV از طریق رابطه جنسی واژینال، مقعدی یا دهانی (اکثرا واژینال و مقعدی) نیز منتقل میشود. HPV حتی زمانی که فرد مبتلا به عفونت، هیچ علامتی ندارد نیز قابل انتقال است.
اگر از نظر جنسی فعال هستید، حتی اگر تنها با یک نفر در رابطه هستید، ممکن است به HPV مبتلا شوید. علائم ممکن است سالها پس از رابطه جنسی با فردی که عفونت دارد، ظاهر شود. به همین دلیل تشخیص اینکه اولین بار چه زمانی آن را دریافت کردهاید؛ دشوار است.
این ویروس چند سویه دارد و کدام یک خطرناکتر است؟
بیش از صد نوع مختلف HPV وجود دارد اما همه آنها باعث ایجاد مشکلات سلامتی نمیشوند. برخی از انواع پرخطر آن که میتوانند باعث سرطان شوند، عبارتند از: نوع ۱۶ و ۱۸
چه واکسنهایی برای ویروس HPV وجود دارد؟
هر کدام از واکسنهایی که برای HPV ساخته شدهاند، در برابر سویه خاصی از ویروس محافظت ایجاد میکنند.
۱- واکسن (Gardasil 9, 9vHPV):
یکی از انواع واکسنهای موجود، واکسن گارداسیل ۹ ظرفیتی است. این یعنی در برابر ۹ نوع مختلف ویروس، ایمنی ایجاد میکند.
۲- واکسن (Gardasil, 4vHPV):
واکسن گارداسیل ۴ ظرفیتی که در برابر ۴ سویه HPV محافظت ایجاد میکند.
۳- واکسن (Cervarix, 2vHPV):
واکسن سرواریکس که در برابر ۲ سویه از ویروس، محافظت ایجاد میکند. لازم به ذکر است که این واکسن در بازار ایران وجود ندارد.
۴- واکسن ایرانی پاپیلوگارد (۲ ظرفیتی)
هر ۴ واکسن، در برابر نوع ۱۶ و ۱۸ که باعث اکثر سرطانهای ناشی از HPV هستند؛ محافظت ایجاد میکنند. از اواخر سال ۲۰۱۶، در ایالات متحده، تنها واکسن گارداسیل ۹ توزیع شده است. این واکسن در برابر ۹ نوع ویروس اچپیوی (۶، ۱۱، ۱۶، ۱۸، ۳۱، ۳۳، ۴۵، ۵۲، ۵۸)، ایمنی ایجاد میکند.
آیا مردان هم باید در برابر HPV واکسینه شوند؟
بله. گارداسیل، واکسن تایید شدهی این ویروس توسط سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) است که برای دختران و پسران تزریق میشود.
آیا سرطان ناشی از HPV در مردان شایع است؟
این مورد، در آقایان شایع نیست. اما مردان با سیستم ایمنی ضعیف (از جمله افراد مبتلا به HIV)، بیشتر در معرض ابتلا به سرطان هستند. در زنان سرطان دهانه رحم شایع است. البته فقط سویههای پرخطر ویروس هستند که موجب بروز سرطان میشوند.
علائم زگیل تناسلی چیست؟
زگیل تناسلی معمولا به صورت یک برآمدگی کوچک یا گروهی از برجستگیها، در ناحیه تناسلی ظاهر میشود. آنها میتوانند کوچک، بزرگ، برجسته، مسطح یا به شکل گل کلم باشند. زگیلها ممکن است از بین بروند، ثابت بمانند یا اندازه و تعدادشان افزایش یابد. این بیماری میتواند حتی پس از درمان نیز بازگردد. جالب است بدانید نوعی از HPV که باعث ایجاد زگیل میشود؛ سرطان ایجاد نمیکند.
بهترین زمان برای دریافت واکسن در چه سنی و به چه صورت است؟
متخصصان معتقدند که بهترین زمان برای تزریق این واکسن ۱۱ تا ۱۲ سالگیست. هر چند از ۹ سالگی به بعد نیز میتوان آن را دریافت کرد.
اگر فردی قبل از تولد ۱۵ سالگی اولین دوز خود را دریافت کرده باشد؛ برای ایجاد ایمنی کامل، به ۲ دوز نیاز دارد. کسانی که بعد از ۱۵ سالگی واکسیناسیون را شروع میکنند، باید تا ۲۶ سالگی، ۳ دوز واکسن دریافت کنند. واکسیناسیون برای افراد بالای ۲۶ سال توصیه نمیشود.
کودکان ۹ تا ۱۴ ساله که دو دوز واکسن HPV را با فاصله کمتر از ۵ ماه دریافت کردهاند، به تزریق نوبت سوم نیاز دارند. ۳ دوز نیز برای افراد ۹ تا ۲۶ ساله که سیستم ایمنی ضعیفی دارند نیز لازم است. مرکز کنترل و پیشگیری بیماری ایالات متحده (CDC) توصیه میکند که این واکسن در افراد ۱۱ تا ۱۲ ساله و با فاصله زمانی ۶ الی ۱۲ ماه تزریق شود.
واکسیناسیون برای افراد بالای ۲۶ سال توصیه نمیشود. با این حال اگر شما در گروه سنی (۲۷ تا ۴۵ سال) هستید و قبلا واکسینه نشدهاید، بهتر است در مورد مزایا و معایب آن با پزشکتان صحبت کنید. به طور کلی، واکسیناسیون در این محدود سنی سود کمتری دارد.
چه کسانی نباید واکسن گارداسیل را تزریق کنند؟
- زنان باردار
- کسانی که آلرژی شدید دارند یا نسبت به دوز قبلی واکسن، واکنش نشان دادهاند.
- کودکانی که مریضی نسبتا شدیدی دارند: (تب زیاد، سرفه شدید، آبریزش بینی)
این واکسن چه تاثیری دارد؟
واکسن گارداسیل از بیشتر از ۹۰ درصد سرطانهای منتسب به HPV، جلوگیری میکند. از سال ۲۰۰۶ که این واکسن برای اولین بار مورد استفاده قرار گرفت؛ عفونتهای ناشی از آن (سرطان و زگیل تناسلی)، حدود ۸۸ درصد در دختران نوجوان و ۸۱ درصد در زنان جوان کاهش یافت. از آن پس، تعداد کمتری از نوجوانان و جوانان به زگیل تناسلی مبتلا میشوند. ایمنی ایجاد شده توسط این واکسن حداقل به مدت ۱۲ سال ماندگار است و شواهدی مبنی بر کاهش اثربخشی آن در طول زمان وجود ندارد.
عوارض جانبی احتمالی واکسن چیست؟
واکسنها مانند هر دارویی، میتوانند عوارض جانبی داشته باشند. بسیاری از افرادی که واکسن HPV را دریافت میکنند، هیچ عارضه جانبی ندارند. شایع ترین عوارض جانبی واکسن HPV که معمولاً خفیف هستند؛ عبارت است از:
- درد، قرمزی یا تورم در محل تزریق واکسن
- تب
- سرگیجه یا غش (غش در بین نوجوانان شایعتر است. این افراد باید پس از تزریق به مدت ۱۵ دقیقه بنشینند یا دراز بکشند.)
- سردرد یا احساس خستگی
- حالت تهوع
- درد عضلانی یا مفصلی
- آنافیلاکسی (به ندرت)
چگونه میتوان احتمال ابتلا به HPV را کاهش داد؟
۱- واکسن بزنید
در حالت ایدهآل، شما باید قبل از داشتن هرگونه رابطه جنسی واکسینه باشید.
۲- از کاندوم استفاده کنید
کاندوم میتواند شانس ابتلا به همه بیماریهای مقاربتی، از جمله HPV را کاهش دهد. با این حال، این ویروس میتواند مناطقی را که کاندوم پوشش نمیدهد، آلوده کند. بنابراین کاندوم ممکن است در برابر HPV، محافظت کامل ارائه نکند.
آیا HPV قابل درمان است؟
هیچ درمان خاصی برای HPV وجود ندارد. اما زگیلهای تناسلی یا سرطان ناشی از آن (در صورتی که به موقع شناسایی شود)، ممکن است درمان شوند.
دکتر زهره کشاورز
پزشک متخصص سلامت باروری - فلوشیپ پزشکی جنسی
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
دانشمندان دریافتند که تزریق هورمون کیسپپتین میتواند به افزایش میل جنسی در زنان و مردان مبتلا به بیمیلی جنسی (HSDD) کمک کند. حدود ۳۰ درصد از زنان و ۱۵ درصد مردان، از بیمیلی جنسی رنج میبرند. این موضوع میتواند مشکلات زیادی در کیفیت زندگی و رابطهی فرد ایجاد کند. محققان انگلیسی معتقدند که گزینههایی مانند رواندرمانی یا دارو ممکن است برای بسیاری از افراد، به خصوص زنان، مفید نباشد.
پژوهشگران دریافتند که تزریق هورمون کیسپپتین، میتواند میل جنسی را در افراد مبتلا به بیمیلی جنسی، افزایش دهد. در این کارآزمایی، ۳۲ زن (پیش از یائسگی) و ۳۲ مرد، مورد بررسی قرار گرفتند. سپس به طور تصادفی کیسپپتین یا دارونما دریافت کردند. در ادامه، تصاویر MRI مغز و آزمایش خون آنها تحلیل شد. مشخص شد پردازش فعالیتهای جنسی، در مغز افرادی که داروی واقعی دریافت کردهاند؛ افزایش یافته است. نتایج این مطالعه در ژورنال JAMA Network Open منتشر شد.
کیسپپتین هورمونی است که ترشح سایر هورمونهای جنسی را تحریک میکند. به طور طبیعی، در مناطقی از مغز که مرتبط با رفتارهای جنسی است؛ غلظت بالایی از این ماده وجود دارد. کسانی که در این تحقیق شرکت کردند؛ هیچگونه عارضه جانبی گزارش ندادند. محققان درتلاشند تا با تکیه بر درمانهای مبتنی بر کیسپپتین، میل جنسی را در افراد مبتلا به بیمیلی جنسی (HSDD) افزایش دهند.
دکتر زهره کشاورز
پزشک متخصص سلامت باروری - فلوشیپ پزشکی جنسی
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
دانشمندان یک قرص ضدبارداری ساختهاند که با مهار حرکت اسپرم، از رسیدن آن به تخمک جلوگیری میکند. این داروی آزمایشی که (TDI-11861) نام دارد؛ تاکنون فقط روی موشها آزمایش شده است.
نحوه عملکرد قرص (TDI-11861) به این صورت است که با تحت تاثیر قرار دادن یک پروتئین سیگنالدهنده به نام sAC، حرکت اسپرم را برای چندین ساعت متوقف میسازد. تاثیرگذاری این دارو حدود ۳ ساعت است و با گذشت ۲۴ ساعت، دیگر هیچ اثری از آن در بدن دیده نمیشود. به طوری که اسپرمها به صورت نرمال شنا میکنند. (TDI-11861) میتواند به عنوان یک داروی ضدبارداری برگشتپذیر و کوتاهمدت در انسان مورد استفاده قرار بگیرد اما قبل آن باید روی خرگوشها نیز بررسی شود.
لازم به ذکر است که این قرص در برابر بیماریهای مقاربتی محافظتی ایجاد نمیکند. مهمترین مزیت آن نسبت به سایر قرصهای ضدبارداری این است که احتمالا روی هورمونهای فرد تاثیر نمیگذارد. این یعنی فرد عوارض جانبی ناشی از کمبود هورمون تستوسترون را تجربه نخواهد کرد. این مقاله در مجله Nature Communications منتشر شده است.
دکتر زهره کشاورز
پزشک متخصص سلامت باروری - فلوشیپ پزشکی جنسی
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
وقتی فردی پس از سالها، دربارهی تجربهی سوءاستفاده جنسی خود حرف میزند؛ اولین پرسش اطرافیان این است که چرا پس از حادثه یا در همان دوران، راجعبه آن صحبت نکرده. دلایل زیادی برای این موضوع وجود دارد. در این جا به برخی از آنها میپردازیم:
۱- فرد خودش هم نمیدانسته که عمل انجام شده یک نوع سوءاستفاده بوده است
قربانیان جنسی کودک، سالها و حتی دههها پس از وقوع حادثه نمیدانند آنچه رخ داده؛ یک نوع آزار جنسی یا روانی بوده است. در نتیجه سالها طول میکشد تا بفهمند که دقیقا چه اتفاقی افتاده. دلیل دیگر این است که مغز انسان برای محافظت از خود دچار فراموشی میشود. به طوری که فرد گاهی آن اتفاق را به خاطر نمیآورد. ممکن است هنگام بزرگسالی این خاطره یادآوری شود. در مورد کودکان وظیفه بزرگسالان است که علائم تجاوز را تشخیص دهند و وارد عمل شوند.
در موارد آزار جنسی علیه بزرگسالان، قربانی ممکن است باور کند آنچه اتفاق افتاده طبیعی بوده. چه بخواهیم چه نخواهیم، ما در جامعهای زندگی میکنیم که در آن شیوههای خاصی از رفتار جنسی، بهویژه از سوی مردان نسبت به زنان، صرف نظر از تاثیر آنها، نرمال پذیرفته شدهاند. قربانیان چنین آزاری ممکن است سالها از عوارض تروما رنج ببرند، بدون اینکه بدانند منشا علائمشان از کجاست.
۲- تأثیر تروما
سوءاستفاده از هر نوعی باعث آسیب میشود. بسته به نوع تجاوز و مدت زمانی که اتفاق افتاده (از چند دقیقه تا چند دهه) تأثیر آن میتواند شدید و مادامالعمر باشد. برخی از آنها عبارتند از:
این تنها تعدادی از عوارض احتمالی است. قاعدتا کسی که در زندگی روزمره، با یک یا چند مورد از این موارد دست و پنجه نرم میکند؛ نمیتواند به راحتی درباره آن اتفاق حرف بزند.
۳- قربانی در گذشته صحبت کرده ولی کسی به او گوش نداده
این موضوع بسیار رایج است. به خصوص در مواردی که سوءاستفاده طولانی مدت یا مکرر بوده است. بسیاری از افراد تجربیاتی داشتهاند که پس از آن میخواستند صحبت کنند اما باور نشدهاند. معمولا هنگامی که آزارگر متوجه میشود قربانی او را لو داده، فشار را دو چندان میکند یا در بهترین حالت همه چیز را زیر سوال میبرد. موارد بسیار زیادی وجود دارد که در آن کودکی سعی میکند به یکی از اعضای خانواده در مورد آنچه اتفاق افتاده؛ بگوید ولی باور نمیشود. این تقریبا تضمین میکند که آن فرد دوباره صحبت نخواهد کرد.
در مواردی که قربانی (چه بزرگسال باشد چه کودک)، با فرد آزارگر زندگی میکند؛ گفتن موضوع سختتر است. زیرا اگر باور نشود؛ آزارگر برای انتقام، رفتارهای بدتری خواهد داشت. این هم دلیل دیگری است که برخی افراد برای مدت بسیار طولانی حرفی نمیزنند.
۴- شرم و ترس
شرم و ترس، دو واکنش بسیار عادی، پس از چنین حادثهای است. این دو، بیشتر توسط متجاوز برای ترساندن قربانی یا سرزنش او استفاده میشود. تقریبا در هر تجاوزی که تاکنون رخ داده، متجاوز سعی کرده تا قربانی را به نحوی سرزنش کند. در مواردی که فرد کودک یا یک بزرگسال آسیبپذیر است؛ باید علاوه بر آسیب روحی و جسمی، با احساس ترس و شرم از سوی اطرافیان نیز کنار بیاید.
۵- بازخورد
اکثر ما حداقل یک بار در اخبار دیدهایم که یک نفر (به خصوص یک زن)، علنا اعلام کرده که «این شخص از من سواستفاده کرده» اما چیزی که در اخبار نمیبینیم؛ احاطه شدن او توسط پیامهای تهدیدآمیز، تحقیر و آسیب ناشی از مراجعه به پلیس یا مقامات دیگر است. ما معاینات بدنی دلخراش و ترس از مواجه شدن با متجاوز در دادگاه یا بازجویی در ملاعام را نمیبینیم. آن چه که حتی نامرئیتر است؛ واکنش شدید خانوادهی فرد است. این میتواند شامل قضاوت «تقصیر خودت بود!» تا خجالت «احساس میکنم همه به من خیره شدهاند» یا بیتفاوتی «خب که چی!» باشد. در موارد بدتر، شاهد تهدید یا طرد کامل نیز هستیم.
حال میتوانید درک کنید که چرا بسیاری از قربانیان هرگز حرفی نمیزنند. یا اگر این کار را انجام دهند، دههها طول میکشد تا شجاعت لازم را به دست بیاورند. هیچ کس نباید به خاطر بازگو نکردن اتفاقی که برایش افتاده، مورد قضاوت یا محکومیت قرار بگیرد. این که صحت ادعای یک فرد، به دلیل این که سالها درباره آن صحبت نکرده، زیر سوال میرود؛ به دلیل ناآگاهی مردم نسبت به روند آسیب پس از تروماست. این یک شکست بزرگ برای جامعه است که باعث میشود شاهد وقوع بیشتر چنین رخدادهایی باشیم! در واقع هر کسی که توانسته راجعبه این تجربهی تلخ صحبت کند، شایستهی مدال است.
دکتر زهره کشاورز
پزشک متخصص سلامت باروری - فلوشیپ پزشکی جنسی
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی